یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زیرساخت تولید ملی» ثبت شده است

۲۳
ارديبهشت


بسم الله الرحمن الرحیم

شقشقه ­ای از یک روستازاده[1]

مطلع سخن را از تاریخ می­آغازم(در چه زمانی زندگی میکردیم؟)

تاریخ همیشه علاوه بر آن­که مایه عبرت آیندگان است، منشا درس­هایی از خلقت خداوندی برای اهل تدبر است، به این مقدمه قصد را بر این گذاشتم تا از تاریخ کشورمان چند رشحه­ای بنگارم تا یادمانی شود برای آنچه که در آینده خواهد آمد؛ نکته نخست را همه بدان آگاهیم که ایرانیان نخست تمدنی بودند که از قنات استفاده کردند یا از آن­دسته از معتقدات مردمان این بوم این گزاره به یاد مانده است که در زمینی که کشت نشود دیوان لانه میکنند، از سبک زندگی­های این مردم نیز خلق و خوهایی از جمله احترام به نان، درست مصرف کردن مواد غذایی و عدم وجود زباله در زندگی هنوز به یاد مانده، مردمان سرزمین من بیکاری را روزگاری عار میدانستند و آنها دائم در حال جنب و جوش بودند[2] و هزاران گفته­ی بعضا ناگفته دیگر که تحقیق و یاد! آن بماند به قلب درمانده از روزگار! خواننده محترم، اما با این یادکرد دوست دارم تا تحلیلی داشته باشم از جامعه ای که زی ما در آن است؛[3]

در چه زمانی زندگی می­کنیم؟

در بیان معضلات و مشکلات جامعه ما در مباحث مختلف میتوان غور کرد و اندیشید ولی آنچه هم دغدغه امروز جامعه ماست و هم مجال سخن بنده در این مقال بر آن است، بحث ثروت است که قصد دارم در سه بخش درباره آن تحلیلی خدمت شما خواننده گرامی ارائه دهم.

توازن و تراکم سرمایه

نخستین وجه از وجوه معضلات جامعه امروز ما بحث توازن و تراکم سرمایه است، این بدین معناست ثروت فوق­ العاده زیاد کشور ما در بعضی جاها بیشتر از بقیه است، این ثروت در جایی متمرکز شده است و همین شده ریشه و بنیان بسیاری از مشکلات و مفاسد اقتصادی جامعه ما، به عقیده بسیاری از کارشناسان طی هر سازوکاری که ثروت، به منظور هر هدفی، در یک­جا تجمیع شود باعث قدرت گرفتن دارندگان این ثروت شده و در استثمار دیگر نیروهای فعال کشور به جریان خود قوت میبخشد. اگر هم قضیه استثمار را در نظر نگیریم، نمیتوانیم توزیع ناعادلانه ثروت را در بین حتی استانهای کشور از نظر دور کنیم. به راستی دلیل این معضل چیست؟

توزیع سرمایه

پیرو این شکل­گیری از ساخت اقتصادی کشور، این تراکم سرمایه نوع توزیع خاصی از خود را شکل میدهد که باعث بسیاری از نابرابری­های کنونی شده است، از جمله این نابرابری­ها، تبعیض جغرافیایی­ای است که در کشور ما حکمفرماست، نمونه این تبعیض­ها تفاوت محسوسیست که بین استان­های کشور و همچنین در درون استان­های کشور بین یک شهر بزرگ و روستاهای آن است. به راستی دلیل این همه چیست؟ این سوار شدن عده­ای بر دوش عده­ای دیگر اقتضای چه چیزی بوده؟

تولید سرمایه

اما خوب است نگاهی هم به بخش تولید کشور داشته باشیم، بخش تولید کشاورزی در ایران اساسا بعد از انقلاب سفید دهه چهل شمسی رو به افول و وابستگی گذاشت، طوریکه قبل از آن کشور در محصولات کشاورزی صادرکننده بود ولی بعد از آن از جمله واردکنندگان این محصولات شد، در زمان کنونی نیز کشاورزی با خطرات عدیده­ای مانند تصرف غیرمجاز اراضی و حفر چاههای غیرمجاز است، در بخش صنعتی نیز میتوان گفت که تولیدات ما اکثرا مونتاژی هستند تا تولیدی، سرمایه­بر هستند تا کاربر و اشتغال­زا و مشکلات عدیده دیگر نیز در این بخش وجود دارد، کالبد کشور ما نیز تبدیل به شهرهایی شده که همگی مصرف کننده و واسطه­گرند تا تولیدگر.

برای تحلیل این وضعیت بهترین اصطلاحی که میتوان به کار برد این است که جامعه ما بیشترین لمس تاریخی را با مجازی­ترین قسمت خود دارد، برای درک بهتر این اصطلاح تفکر در باب علت و معلول کافی باشد، مثلا واسطه­گری در اقتصاد اگرچه یک نیاز است ولی در صورت حجیم شدن آن شاهد این خواهیم بود که جامعه از علت اصلی رشد درآمد،که تولید باشد، دور میشود. به راستی زمینه اصلی این امر چیست؟

از آن به این چه شد؟

برای یافتن علت اصیل معضلات فوق­ الذکر شاید خوب باشد تا نگاهی به یک تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی ایرانِ این چهل ساله بیندازیم، جامعه ایرانی در این 40 ساله از یک جامعه روستانشین و کشاورز به سمت شهرهایی کوچ کرده است که با شهرهای قدیمتر از خود تفاوت­های بنیادین دارد، شهرهایی بزرگ و مصرف­کننده که با خیابان­ها و بزرگراه­های غریب با بوم ما تکه پاره شده همین مزید بر علت است که شهروندان برای تامین مایحتاج خویش نیاز بیش از حد به واسطه­گری داشته باشند و این مزیت واسطه­گری باعث جذب ثروت زیادی به یک بخش به نام خدمات شده است، از طرف دیگر معضلی به نام نفت باز هم باعث شده تا تولید در کشور ما به سمت هر چه بیشتر غیرواقعی شدن پیش برود، از این حیث میتوان اثبات کرد که معضلات فوق از جمله نقص در تولید و مشکلات در توزیع و تراکم ثروت به دلیل حجیم شدن جمعیت در شهرهای جدید است. در واقع اینگونه میتوان گفت که در وسعت جغرافیایی ایران میزان ثروت بالایی وجود دارد، اگر این حجم از ثروت به صورت نقطه­ای(شهری) تراکم پیدا کند باعث پدید آمدن شکل جدیدی از تولید میشود که فساد و واسطه­گری جز ذاتی آن است.

چه باید اندیشید؟

  • محمد صادق ترابی فرد
۱۳
فروردين

بسم اللّه الرحمن الرحیم

وقتی کونگ فوکارها و کابوی ها بر علیه پهلوانان دست به یکی میشوند

مقدمه:

ضربان قلب اقتصاد یک کشور همواره بسته به کمیت، کیفیت و رقابت پذیری تولید داخلی آن کشور است[1]، اما به نوعی میتوان گفت در دنیای ما قانون جنگل در روابط بین­الملل حکمفرماست و این خود مهمترین عامل برای در معرض ضربات قرار گرفتن جمهوری اسلامی است، ضرباتی که با نامردی تمام بر دوش ملت بزرگ ایران گاها سنگینی میکند، ولی این ضربات همه در یک سطح نیستند در این نوشتار نیز بنده قصد دارم تا در چند بخش این ضربات را به استحضار خوانندگان گرامی برسانم، در این مجال بنده بین دو مفهوم تمایز قایل شده­ام،  این دو مفهوم یکی خود تولید است و دیگری زیر ساخت­های تولید، منظور از خود تولید، خود کمیت و کیفیت کالاهاست ولی آنچه در علم اقتصاد به آن زیرساخت تولید گفته میشود عبارتست از تسهیلات درونی یک کشور به منظور فراهم آمدن فعالیت تجاری و تولیدی مانند شبکه­های ارتباطی، نهاد­های مالی و انرژی و امثال این مفاهیم است.

ضربات چینی

همانطور که در مقدمه به عرض خواننده گرامی رساندم، در این نوشتار قصد دارم تا میان دو نوع ضربه تفاوت قائل شوم بر همین اساس نخست در این بخش در تحلیل ضرباتی سخن خواهیم راند که فقط و فقط به خود تولید آسیب وارد میکنند، در این ضربات کشور  اولیه با سوء استفاده از قوانین ناقص و همچینین فراهم بودن بساط رقابت در کشور هدف سعی بر فروش بیشتر اجناس و تقویت تولید داخلی خود است، از این دست کارها در کشور ما بیشتر توسط کشور چین صورت میگیرد، به همین مناسبت در بنده این ضربات را ضربات چینی نامگذاری کرده­ام که در ذیل به این موارد خواهیم پرداخت:

دمپینگ

اولین و مهمترین این ترفندها که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، کلک قدیمی و کارای دمپینگ است، در علم تجارت به فروش کالا زیر قیمت داخل به کشورهای دیگر را دمپینگ میگویند، یکی از مصادیق این امر در بازار داخلی ما شرکت سامسونگ است که با فروش معمولا 25 درصد زیر قیمت محصولات خود در بازار داخل ما سعی در تثبیت جایگاه خود در کشور ما دارد، این قضیه اما در مورد چین به گونه­ای دیگر است، این کشور به دلیل دارا بودن کارگر ارزان قیمت و ارزان تمام شدن محصول نیازی به این کار ندارد، این امر حتی باعث شده است تا سرمایگذار ایرانی نیز به این کشور برای احداث کارخانه برود، مصداق خوب این کار  شرکت نام­آشنای فراسو است که صاحب کارگاه تولیدی در هنگ­کنگ است.[2]

عملیات روانی

از کارهای ناشایست معمول در تجارت بین­الملل  عملیات روانی علیه تولید کشور هدف یا بالعکس تبلیغات بیش از حد از کالای خودی در برابر کالای کشور هدف است، چنانکه خیلی از بدبینی­ها از تولید داخل ناشی از همین فعالیت­هاست، البته این کارشکنی­های تبلیغاتی همواره هدفی جز تاثیرگذاری بر روی ذهن مخاطب را ندارد، اینجاست که بار مسئولیت بر روی خریدار است که خود ببیند که چه کس چه میگوید، البته از مصادیق واضح این کار، فعالیت­های سفارت کره جنوبی است که با خریداری برخی از پل­های هوایی تهران یا به طور  غیر مستقیم درصدد تبلیغ تولیدات کشور متبوع اش است. عملیات روانی در برخی اوقات در بیرون از خاک کشور صورت میگیرد تا بازار محصول داخلی از بین برود، این کار در عراق برای شرکت­های خودروساز داخلی اتفاق افتاد و باعث از دست رفتن فرصت تولید خودروی در خاک عراق شد و دست آخر کارخانه تولیدی که برای محصول ایرانی ساخته شده بود، متعلق به خودروساز چینی شد.[3]

البته این مسئله جنبه­های عملی­ای هم دارد نمونه بارز این مسئله در سرویس­های رایانامه ایرانی مشاهده میشود؛ هنگامیکه کاربر قصد ارسال پیام از این سرویس­ها به سرویس­های خارجی را دارند با مشکل مواجه میشوند.

آمار سازی

یکی از شگردهای کشورها و موسسات برای نیل به اهداف خود آمارسازی­های نادرست، موجه­کننده یا بعضا به غلت­انداز است، این مسئله به سه گونه مطرح است، یکی اینکه عده­ای با همین آمار سازی­ها سعی در به هم زدن یک بازار یا قیمتی را داشته باشند، این اتفاق نامبارک از اواخر سال 2014 با گزارش غلط IMF مبنی بر کاهش تولیدات صنعتی ژاپن و آلمان و همچنین تحلیل­های مغرضانه موسسات تحقیقاتی متعلق به سعودی­ها منجرو به کاهش شدید قیمت نفت شد، شق دوم این فریب ارائه آمار غلط در برآورد هزینه­ها یا مدت زمان ساخت محصولات مختلف است، این شگرد باعث میشود تا دستگاه محاسباتی فرد خراب شود و در مواردی باعث میشود تا باور به ساختن یک محصول از بین برود، اما مورد آخر از این دست کلک­ها این است که یک شرکت با آمارسازی مغرضانه سعی در سودده نشان دادن یک محصول یا یک پروژه اقتصادی میشوند، این شگرد در قرن گذشته بارها توسط آمریکا استفاده شده است و در ورشکستگی اقتصادهایی مثل کلمبیا نقش اساسی­ای را داشته است.[4]

جاسوسی اقتصادی و شبیه سازی

چین همیشه به کپی­برداری شهره عام و خاص بوده است، سوال اینجاست که چین چگونه این حجم از کپی­برداری را انجام میدهد، باید گفت قسمتی از این کپی­برداری­ها به خاطر جاسوسی­های گسترده اقتصادی­ای است که این کشور از کشورهای دیگر میکند، چینی­ها با استفاده از روحیه کار جمعی و پشت کار فراوان چه در دانشگاهها و چه در بازارهای کسب­ و کار درحال جمع­آوری اطلاعات فنی، اقتصادی و علمی از سطح جهان هستند، از قربانیان اصلی این ترفند در کشور ما صنایع دستی ما هستند، چنانکه مثلا صنعت فرش در کشور ما قربانی کپی­برداری چینی­ها و پاکستانی­ها هستند و این صنعت چند هزار ساله در حال احتضار رفته است.

موارد متفرقه

موارد دیگری نیز در فهرست این نوع ضربات قرار میگیرد که به دلیل کمبود منابع و همچنین مخفی بودن آنها مطلب زیادی نمیتوان دربار ه آنها گفت، این موارد عبارتند از؛ رشوه، اخاذی، پولشویی، قاچاق، راهکارهای مالی

تحلیل و بررسی این نوع ضربات

آنچه درباره تحلیل از این دست اتفاقات میتوان گفت این است که همه این موارد، مواردی خرد و مقطعی هستند که فقط در صورت اعمال بلند مدت آنها دارای آثار تخریبی فراوان هستند، مگرنه در کوتاه­مدت این موارد طبیعی کار در بازار تولیدات مختلف است، این موارد از آن جهت جدی نیستند که حتی در صورت تشدید باز هم توانایی و پتانسیل تولید کالای مد نظر باقی خواهند ماند، ولی این امر توجیه کننده آن نیست که نبایست جلوی آن گرفته شود.

ضربات آمریکایی

اما ضربات اقتصادی شق دومی هم دارند و آن هم آن دسته از ضرباتی هستند که در صورت اعمال، کل نظام تولید را دچار اختلال میکنند، این نوع ضربات نوعاً به زیر ساخت تولید آسیب وارد کرده و آن را هدف قرار میدهند، اعمال کنندگان از این دست ضربات،کشورهایی هستند که بر خلاف دسته اخیر به دنبال نفع خود نیستند بلکه به دنبال اعلان یک جنگ اقتصادی علیه کشور هدف و در پی به ذلت کشاندن آن هستند، این دسته از ضربات را بیشتر به دلیل استفاده بیش از حد آمریکا از آنها در سطح جهان ضربات آمریکایی نامیدم تا ذهن مخاطب بیشتر به به تحلیل این نوع ضربات متبادر شود. و حالا میپردازیم به تحلیل این دست از ضربات که نخست آن دسته از ضرباتی را متذکر میشویم که تا حالا تجربه شده­اند و در مرحله بعد به تحلیل ضرباتی میپردازیم که در آینده نزدیک شاید دچار آنها شویم.

تحریم

بزرگترین حربه که تاکنون علیه ملت ایران به کار گرفته شده است، همین حربه تحریم بوده است که البته با تعاریفی که ارائه شد هدفی جز ضربه زدن زیرساخت تولید داخلی ما ندارند، این ضربات به هفت دسته حمل و نقل، تجارت، علم و تکنولوژی، نفت و گاز، اشخاص و نهادها،مالی و بانکی و زیرساخت­های ارتباطی تقسیم بندی میشوند، البته از این دست تحریم­ها، به ظاهر قصدی به جز تغییر رفتار سیاسی کشورها را ندارند ولی در باطن با کمی تدقیق متوجه خواهیم شد که هدف اینگونه تحریم­ها در واقع تخریب اقتصاد داخلی است، چرا که با اعمال آنهاست که زیرساخت­های تولیدی داخل کشور دچار آسیب میشوند که این خود منجرو  به نیل به اغراض ثانویه از جمله سیاسی میشود، یک آمار جالب در مورد تحریم­های اعمال شده بر کشور ما این است که 62 درصد از تحریم­های تجاری، مالی و بانکی، نفت و گاز، حمل و نقل و تکنولوژی که تحریم­های اصلی علیه کشور ما بوده است، مربوط به بعد از سال 2009 یعنی قضایای سال 88(فتنه) است، و از این جالبتر این که آمار بالایی از تحریم­های قبل از این سال مربوط به تحریم های درون سرزمینی آمریکاست(حدود 19 درصد از 38 باقیمانده) که طبیعی بوده است. همین آمار ثابت میکند که تا سال 88 آمریکا نتوانسته بوده که کشورهای دیگر از جمله اروپایی­ها را متقاعد کند که تحریم­ها مثمر ثمر بوده یا در توقف حرکت ملت ایران تاثیر داشته است. این خود نشان دهنده این است که یکی از اثرگذارترین مولفه­ها بر روی تولید داخلی خود خواست­های سیاسی مردم ایران بوده است که در بازی طراحی شده توسط دشمن میتواند به قوت بازی را ببرد، مجال برای شکافتن همه هفت بخش تحریم­ها نیست ولی به جرات میتوان گفت اصلی­ترین تحریم­ها به کشور ما یکی تحریم­های نفتی بوده است و دیگری تحریم­های مالی و بانکی، مورد اخیر در داده­نمای زیر به خوبی نمایش داده شده است:

نقشه هوایی تحریم­های مالی و بانک

تحریم­های فوق خود باعث تحولی در سیستم مالی کشور ما شدند که از جمله آنها میتوان به ایجاد شفافیت مبتنی بر سامانه در بازار ارز با تاسیس مرکز مبادلات ارزی، سامانه پورتال ارزی و سامانه نظارت ارزی(سنا)، راه­انداری شبکه شبه سوییفت در بانکهای داخلی(سپام)[5] و منطقی­تر شدن نرخ ارز اشاره کرد، ولی اساسی­ترین راهکار مقابله با این نوع تحریم­ها  راهکار پیمان­های پولی دو جانبه و چند جانبه است که همچنان توسط مسئولین بانک مرکزی مغفول مانده که این خود جای بسی سوال دارد.[6] در ضمن در این تحریم­ها یک درس مهم دیگر نیز گرفته شد و آنهم خود دلار بود، دلاری که در دوران ما بسیاری از اقتصادها از جمله چین در پی تطهیر اقتصادشان از آن هستند، بله یک مشکل زیرساختی تولید ما دلاریست که شده نبض بازار.

اما شاید مهمرین مورد از موارد تحریم، تحریم­های علمی است که از می 1995 و با تحریم­های داخلی آمریکا آغاز شد و آخرین مورد آن در اکتبر 2012 در تحریم فناوری کشتی سازی در اتحادیه اروپا تکمیل شد، شاید بتوان این مورد را مهمترین عامل آسیب­رسانی به تولید داخلی دانست، چرا که تکنولوژی در دوران حاضر به مثابه خوراک است برای بدن صنعت، خدمات و کشاورزی، همانطور که در این بخش­ها مشاهده فرمودید دشمن همواره در پی حمله ریشه­ای به تولید و اقتصاد کشور ما بوده است.

خرابکاری صنعتی

خرابکاری­های صنعتی از جمله مواردی است که هم میتوان در عوامل مخرب در تولید محسوب کرد و هم در عوامل مخرب در زیرساخت تولید، این مورد که بیشتر در بخش صنعت هسته­ای کشور عیان شده است، ولی احتمال بروز آن در همه بخش­ها وجود دارد، چنانکه در سال­ 1389 با ویروس استاکس­نت خود را نشان داد.

بیوتروریسم

نیروی انسانی یک کشور بزرگترین سرمایه آن کشور است، اگر کشوری در جنگ اقتصادی بتواند به وسیله صادرات مواد غذایی آلوده، تغییر الگوی مصرف،  صادرات داروی تقلبی یا مسموم به کشور هدفش، سلامت آن کشور را هدف قرار دهد، باعث میشود تا اساسی­ترین زیرساخت اقتصادی آن کشور نابود شود، فقط به این فکر کنید که در صورت افزایش حتی یک درصد از سرمایه در گردش بخش سلامت یک کشور چند برابر سرمایه در گردش بخش­های اقتصادی آن کشور خارج خواهد شد. در کشور ما هم بیم آن میرود تا با این خطر بسیار مهم مواجه باشیم، به طور مثال متاسفانه گمان میرود مانند این دست فعالیت­ها توسط فردی به نام باقر نمازی(که قبل از انقلاب 18 سال استاندار خوزستان بوده است)در پوشش مشورتی و خیلی موارد دیگر و با لابی­­گری­های دولتی مستقیما خیلی از این پروژه­ها  را مدیریت میشود.[7]

مشاوره­های خیرخواهانه!

در پی­جویی خرابکاری­های زیر ساختی میتوان از مشاوره­های به ظاهر خیرخواهانه نام برد، در این نوع فعالیت­ها کشور ضربه­زننده در ظاهری خیرخواهانه به دنبال این است که اهداف اکثرا استعماری خود را پیاده کند، در واقع میتوان به این حقیقت اشاره کرد که هر ملتی باید به فکر خودش باشد و با توجه با استعدادها، ظرفیت­ها و شرایط خودش برای خودش تصمیم بگیرد، منطق انقلاب اسلامی نیز همواره همین بوده است که برای هیچ­ ملتی تصمیم نمیگیرد، با این تعریف استعمار عبارت میشود از اینکه کشوری یا دولتی در پی آن باشد که برای یک ملت دیگر فکر کند و تصمیم بگیرد، در کشور ما نیز این امر با مسئله انقلاب سفید(که منجرو به نابودی زیرساخت کشاورزی و روستایی کشور  شد) و موارد دیگر تجربه شده است که نگارنده در مطالب پیشین به آن اشاره کرده است، البته از این دست فعالیت­ها همیشه محل نزاع بوده است، عده­ای با این ادعا که باید از تجارب جهانی استفاده کرد و مانند جهانیان شد این مشورت­ها! را میپذیرند ولکن عده­ای در مقابل جواب میدهند که اگر میخواستیم طعم جهان را بچشیم چرا انقلاب کردیم؟![8] در نظر این گروه بایستی خودمان بر اساس شرایط خودمان فکر کنیم و تصمیم بگیریم، در  واقع دشمن چه در سیاست و چه در اقتصاد در پس تئوری­های به ظاهر منطقی همواره فکر ما را  و دستگاه محاسباتی ما را هدف قرار داده است که اگر ما دیر بجنبیم بی­مایه فطیر است، البته یک وجه دیگر این مسئله تربیت است، این کشور(های استعمارگر) با تربیت استعدادهای داخلی باز هم به دنبال پیاده­سازی نقشه­های شوم خود هستند، البته اشتباه نشود اینجا منظور از تربیت، تربیت افراد در رشته­های مختلف علوم اجتماعی نظیر اقتصاد و سیاست و ... است.

روی دیگر دست نامرئی

شاید شما هم اصطلاح دست نامرئی آدام اسمیت را شنیده باشید، منفعت شخصی که خود، کنترل کننده بازار است، این تعبیر اما در کتاب ((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) با لفظ دیگر جایگزین شده است؛ مشت آهنین و منظور نویسنده از به کار بردن این اصطلاح تذکر این نکته است که اقتصاد جهان امروز و به خصوص اقتصاد ایالات متحده آمریکا تبدیل به یک اقتصاد ابرشرکت­سالار شده است که هر لحظه آنها در پی این هستند که کشوری را به وسیله ابزار خودشان ببلعند، حربه­هایی که با نام­های زیبایی همچون بازسازی و سرمایگذاری خارجی عجین شده­اند، این وام­ها معمولا با یک سری تحلیل­های منفعت­طلبانه صورت میگیرد که معمولا با آمارسازی همراه است، در ظاهر هم هدف این وام­ها رشد درآمد ملی در بلندمدت اعلام میشود، منطقیست که هیچ­کس اطلاع ندارد که در بلندمدت چه اتفاق می­افتد، پس همه چیز به اعتماد باز می­گردد! این تجربه یک بار در کشور ما در دوران سازندگی! تجربه شده است ولی آنموقع به دلیل دارا بودن درآمدهای نفتی قادر به بازگشت وام شدیم، ولی این سوال مطرح خواهد شد که کسانی که هم­اکنون به دنبال مذاکرات انتظار افزایش سرمایگذاری خارجی و اعطای وام­های خارجی را دارند در آینده با چه نفتی خواهند توانست این وام را بازگردانند، این مسئله تازه در کنار خیلی از مسائل دیگر قرار دارد مثلا اینکه کشورهای وام دهنده در کنار وام  امتیازات خاص و هدفدار خود را میخواهند و در ازای فعالیت­های خاص آن را اعطا میکنند، آیا سرمایگذاری در داخل کشور بر اساس حساب و کتاب منفعتی آنها و همچنین وام­هایی که فقط در موارد خاص استفاده میشوند، اقتصاد ما را به شکل دلخواه آنها درنمی­آورد؟

تحلیل این اقدامات

با تحلیل از این دست اخیر از ضربات به این پی خواهیم برد که این اقدامات برعکس اقدامات قبلی کلان و ریشه­ای هستند که در هر صورت زیانبارند و باید به شدت با آنها مقابله جدی شود. به علاوه اینکه با توجه به کلان بودن این ضربات ما نیازمند کار فکری هستیم تا عملی.

 



[1] شاید اینگونه اندیشیده شود که این ضربان بسته به سرمایه در گردش و رشد در درآمد ملی آن کشور باشد، ولی این دو هر چه باشند، عارضه­ای هستند که از سوی تولید داخلی آن کشور حاصل میشوند، این تحلیل در قسمت­های بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

[2] البته این کار شرکت فراسو، به نوعی تحسین برانگیز است؛ چرا که این شرکت با احداث همزمان کارخانه در کشور خودمان سعی در انتقال تجربیات جهانیست.

[3] التبه ناگفته نماند که بسیاری از این عملیات­های روانی علیه محصولات داخلی توسط رقبای داخلی شکل میگیرد و همگی منشا خارجی ندارند.

[4] علاقه­مندان به مطالعه بیشتر درمورد این مبحث به کتاب((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) نوشته جان پرکینز نشر اختران مراجعه فرمایند.

[5] نکته جالب این است که تا پیش از تشدید تحریم­ها پیام­ها و مبادلات بین­بانکی کشور در بستر سوییفت انجام میشد که این امکان را به دشمن میداد تا حتی از اطلاعات بین بانکی ما خبر داشته باشد.

[6] تحلیل نقش مثبت تحریم­های اقتصادی در تحقق اقتصاد مقاومتی،روحانی و ابوحمزه،صص8-13

[7] رجوع شود به گزارش سایت خبری-تحلیلی مشرق نیوز به نام:  ((حمایت مالی بزرگ‌ترین لابی نفتی کشور از برنامه "تحدید نسل" در ایران))

[8] ناگفته پیداست که هدف اصیل این انقلاب زمینه­سازی برای ظهور حضرت حجت(عج) است که اگر بخواهیم به رنگ دنیا درآییم این سوال پیش می­آید که با این اوصافِ دنیا چرا حضرت ظهور نکردند؟! بله باید طرح نو ریخت که شاید این طرح اقتصاد مقاومتی باشد، طرحی که ((نیاز)) به یک امام در جامعه را ایجاد میکند. 

  • محمد صادق ترابی فرد