یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد دوران پهلوی» ثبت شده است

۱۳
فروردين

بسم اللّه الرحمن الرحیم

وقتی کونگ فوکارها و کابوی ها بر علیه پهلوانان دست به یکی میشوند

مقدمه:

ضربان قلب اقتصاد یک کشور همواره بسته به کمیت، کیفیت و رقابت پذیری تولید داخلی آن کشور است[1]، اما به نوعی میتوان گفت در دنیای ما قانون جنگل در روابط بین­الملل حکمفرماست و این خود مهمترین عامل برای در معرض ضربات قرار گرفتن جمهوری اسلامی است، ضرباتی که با نامردی تمام بر دوش ملت بزرگ ایران گاها سنگینی میکند، ولی این ضربات همه در یک سطح نیستند در این نوشتار نیز بنده قصد دارم تا در چند بخش این ضربات را به استحضار خوانندگان گرامی برسانم، در این مجال بنده بین دو مفهوم تمایز قایل شده­ام،  این دو مفهوم یکی خود تولید است و دیگری زیر ساخت­های تولید، منظور از خود تولید، خود کمیت و کیفیت کالاهاست ولی آنچه در علم اقتصاد به آن زیرساخت تولید گفته میشود عبارتست از تسهیلات درونی یک کشور به منظور فراهم آمدن فعالیت تجاری و تولیدی مانند شبکه­های ارتباطی، نهاد­های مالی و انرژی و امثال این مفاهیم است.

ضربات چینی

همانطور که در مقدمه به عرض خواننده گرامی رساندم، در این نوشتار قصد دارم تا میان دو نوع ضربه تفاوت قائل شوم بر همین اساس نخست در این بخش در تحلیل ضرباتی سخن خواهیم راند که فقط و فقط به خود تولید آسیب وارد میکنند، در این ضربات کشور  اولیه با سوء استفاده از قوانین ناقص و همچینین فراهم بودن بساط رقابت در کشور هدف سعی بر فروش بیشتر اجناس و تقویت تولید داخلی خود است، از این دست کارها در کشور ما بیشتر توسط کشور چین صورت میگیرد، به همین مناسبت در بنده این ضربات را ضربات چینی نامگذاری کرده­ام که در ذیل به این موارد خواهیم پرداخت:

دمپینگ

اولین و مهمترین این ترفندها که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، کلک قدیمی و کارای دمپینگ است، در علم تجارت به فروش کالا زیر قیمت داخل به کشورهای دیگر را دمپینگ میگویند، یکی از مصادیق این امر در بازار داخلی ما شرکت سامسونگ است که با فروش معمولا 25 درصد زیر قیمت محصولات خود در بازار داخل ما سعی در تثبیت جایگاه خود در کشور ما دارد، این قضیه اما در مورد چین به گونه­ای دیگر است، این کشور به دلیل دارا بودن کارگر ارزان قیمت و ارزان تمام شدن محصول نیازی به این کار ندارد، این امر حتی باعث شده است تا سرمایگذار ایرانی نیز به این کشور برای احداث کارخانه برود، مصداق خوب این کار  شرکت نام­آشنای فراسو است که صاحب کارگاه تولیدی در هنگ­کنگ است.[2]

عملیات روانی

از کارهای ناشایست معمول در تجارت بین­الملل  عملیات روانی علیه تولید کشور هدف یا بالعکس تبلیغات بیش از حد از کالای خودی در برابر کالای کشور هدف است، چنانکه خیلی از بدبینی­ها از تولید داخل ناشی از همین فعالیت­هاست، البته این کارشکنی­های تبلیغاتی همواره هدفی جز تاثیرگذاری بر روی ذهن مخاطب را ندارد، اینجاست که بار مسئولیت بر روی خریدار است که خود ببیند که چه کس چه میگوید، البته از مصادیق واضح این کار، فعالیت­های سفارت کره جنوبی است که با خریداری برخی از پل­های هوایی تهران یا به طور  غیر مستقیم درصدد تبلیغ تولیدات کشور متبوع اش است. عملیات روانی در برخی اوقات در بیرون از خاک کشور صورت میگیرد تا بازار محصول داخلی از بین برود، این کار در عراق برای شرکت­های خودروساز داخلی اتفاق افتاد و باعث از دست رفتن فرصت تولید خودروی در خاک عراق شد و دست آخر کارخانه تولیدی که برای محصول ایرانی ساخته شده بود، متعلق به خودروساز چینی شد.[3]

البته این مسئله جنبه­های عملی­ای هم دارد نمونه بارز این مسئله در سرویس­های رایانامه ایرانی مشاهده میشود؛ هنگامیکه کاربر قصد ارسال پیام از این سرویس­ها به سرویس­های خارجی را دارند با مشکل مواجه میشوند.

آمار سازی

یکی از شگردهای کشورها و موسسات برای نیل به اهداف خود آمارسازی­های نادرست، موجه­کننده یا بعضا به غلت­انداز است، این مسئله به سه گونه مطرح است، یکی اینکه عده­ای با همین آمار سازی­ها سعی در به هم زدن یک بازار یا قیمتی را داشته باشند، این اتفاق نامبارک از اواخر سال 2014 با گزارش غلط IMF مبنی بر کاهش تولیدات صنعتی ژاپن و آلمان و همچنین تحلیل­های مغرضانه موسسات تحقیقاتی متعلق به سعودی­ها منجرو به کاهش شدید قیمت نفت شد، شق دوم این فریب ارائه آمار غلط در برآورد هزینه­ها یا مدت زمان ساخت محصولات مختلف است، این شگرد باعث میشود تا دستگاه محاسباتی فرد خراب شود و در مواردی باعث میشود تا باور به ساختن یک محصول از بین برود، اما مورد آخر از این دست کلک­ها این است که یک شرکت با آمارسازی مغرضانه سعی در سودده نشان دادن یک محصول یا یک پروژه اقتصادی میشوند، این شگرد در قرن گذشته بارها توسط آمریکا استفاده شده است و در ورشکستگی اقتصادهایی مثل کلمبیا نقش اساسی­ای را داشته است.[4]

جاسوسی اقتصادی و شبیه سازی

چین همیشه به کپی­برداری شهره عام و خاص بوده است، سوال اینجاست که چین چگونه این حجم از کپی­برداری را انجام میدهد، باید گفت قسمتی از این کپی­برداری­ها به خاطر جاسوسی­های گسترده اقتصادی­ای است که این کشور از کشورهای دیگر میکند، چینی­ها با استفاده از روحیه کار جمعی و پشت کار فراوان چه در دانشگاهها و چه در بازارهای کسب­ و کار درحال جمع­آوری اطلاعات فنی، اقتصادی و علمی از سطح جهان هستند، از قربانیان اصلی این ترفند در کشور ما صنایع دستی ما هستند، چنانکه مثلا صنعت فرش در کشور ما قربانی کپی­برداری چینی­ها و پاکستانی­ها هستند و این صنعت چند هزار ساله در حال احتضار رفته است.

موارد متفرقه

موارد دیگری نیز در فهرست این نوع ضربات قرار میگیرد که به دلیل کمبود منابع و همچنین مخفی بودن آنها مطلب زیادی نمیتوان دربار ه آنها گفت، این موارد عبارتند از؛ رشوه، اخاذی، پولشویی، قاچاق، راهکارهای مالی

تحلیل و بررسی این نوع ضربات

آنچه درباره تحلیل از این دست اتفاقات میتوان گفت این است که همه این موارد، مواردی خرد و مقطعی هستند که فقط در صورت اعمال بلند مدت آنها دارای آثار تخریبی فراوان هستند، مگرنه در کوتاه­مدت این موارد طبیعی کار در بازار تولیدات مختلف است، این موارد از آن جهت جدی نیستند که حتی در صورت تشدید باز هم توانایی و پتانسیل تولید کالای مد نظر باقی خواهند ماند، ولی این امر توجیه کننده آن نیست که نبایست جلوی آن گرفته شود.

ضربات آمریکایی

اما ضربات اقتصادی شق دومی هم دارند و آن هم آن دسته از ضرباتی هستند که در صورت اعمال، کل نظام تولید را دچار اختلال میکنند، این نوع ضربات نوعاً به زیر ساخت تولید آسیب وارد کرده و آن را هدف قرار میدهند، اعمال کنندگان از این دست ضربات،کشورهایی هستند که بر خلاف دسته اخیر به دنبال نفع خود نیستند بلکه به دنبال اعلان یک جنگ اقتصادی علیه کشور هدف و در پی به ذلت کشاندن آن هستند، این دسته از ضربات را بیشتر به دلیل استفاده بیش از حد آمریکا از آنها در سطح جهان ضربات آمریکایی نامیدم تا ذهن مخاطب بیشتر به به تحلیل این نوع ضربات متبادر شود. و حالا میپردازیم به تحلیل این دست از ضربات که نخست آن دسته از ضرباتی را متذکر میشویم که تا حالا تجربه شده­اند و در مرحله بعد به تحلیل ضرباتی میپردازیم که در آینده نزدیک شاید دچار آنها شویم.

تحریم

بزرگترین حربه که تاکنون علیه ملت ایران به کار گرفته شده است، همین حربه تحریم بوده است که البته با تعاریفی که ارائه شد هدفی جز ضربه زدن زیرساخت تولید داخلی ما ندارند، این ضربات به هفت دسته حمل و نقل، تجارت، علم و تکنولوژی، نفت و گاز، اشخاص و نهادها،مالی و بانکی و زیرساخت­های ارتباطی تقسیم بندی میشوند، البته از این دست تحریم­ها، به ظاهر قصدی به جز تغییر رفتار سیاسی کشورها را ندارند ولی در باطن با کمی تدقیق متوجه خواهیم شد که هدف اینگونه تحریم­ها در واقع تخریب اقتصاد داخلی است، چرا که با اعمال آنهاست که زیرساخت­های تولیدی داخل کشور دچار آسیب میشوند که این خود منجرو  به نیل به اغراض ثانویه از جمله سیاسی میشود، یک آمار جالب در مورد تحریم­های اعمال شده بر کشور ما این است که 62 درصد از تحریم­های تجاری، مالی و بانکی، نفت و گاز، حمل و نقل و تکنولوژی که تحریم­های اصلی علیه کشور ما بوده است، مربوط به بعد از سال 2009 یعنی قضایای سال 88(فتنه) است، و از این جالبتر این که آمار بالایی از تحریم­های قبل از این سال مربوط به تحریم های درون سرزمینی آمریکاست(حدود 19 درصد از 38 باقیمانده) که طبیعی بوده است. همین آمار ثابت میکند که تا سال 88 آمریکا نتوانسته بوده که کشورهای دیگر از جمله اروپایی­ها را متقاعد کند که تحریم­ها مثمر ثمر بوده یا در توقف حرکت ملت ایران تاثیر داشته است. این خود نشان دهنده این است که یکی از اثرگذارترین مولفه­ها بر روی تولید داخلی خود خواست­های سیاسی مردم ایران بوده است که در بازی طراحی شده توسط دشمن میتواند به قوت بازی را ببرد، مجال برای شکافتن همه هفت بخش تحریم­ها نیست ولی به جرات میتوان گفت اصلی­ترین تحریم­ها به کشور ما یکی تحریم­های نفتی بوده است و دیگری تحریم­های مالی و بانکی، مورد اخیر در داده­نمای زیر به خوبی نمایش داده شده است:

نقشه هوایی تحریم­های مالی و بانک

تحریم­های فوق خود باعث تحولی در سیستم مالی کشور ما شدند که از جمله آنها میتوان به ایجاد شفافیت مبتنی بر سامانه در بازار ارز با تاسیس مرکز مبادلات ارزی، سامانه پورتال ارزی و سامانه نظارت ارزی(سنا)، راه­انداری شبکه شبه سوییفت در بانکهای داخلی(سپام)[5] و منطقی­تر شدن نرخ ارز اشاره کرد، ولی اساسی­ترین راهکار مقابله با این نوع تحریم­ها  راهکار پیمان­های پولی دو جانبه و چند جانبه است که همچنان توسط مسئولین بانک مرکزی مغفول مانده که این خود جای بسی سوال دارد.[6] در ضمن در این تحریم­ها یک درس مهم دیگر نیز گرفته شد و آنهم خود دلار بود، دلاری که در دوران ما بسیاری از اقتصادها از جمله چین در پی تطهیر اقتصادشان از آن هستند، بله یک مشکل زیرساختی تولید ما دلاریست که شده نبض بازار.

اما شاید مهمرین مورد از موارد تحریم، تحریم­های علمی است که از می 1995 و با تحریم­های داخلی آمریکا آغاز شد و آخرین مورد آن در اکتبر 2012 در تحریم فناوری کشتی سازی در اتحادیه اروپا تکمیل شد، شاید بتوان این مورد را مهمترین عامل آسیب­رسانی به تولید داخلی دانست، چرا که تکنولوژی در دوران حاضر به مثابه خوراک است برای بدن صنعت، خدمات و کشاورزی، همانطور که در این بخش­ها مشاهده فرمودید دشمن همواره در پی حمله ریشه­ای به تولید و اقتصاد کشور ما بوده است.

خرابکاری صنعتی

خرابکاری­های صنعتی از جمله مواردی است که هم میتوان در عوامل مخرب در تولید محسوب کرد و هم در عوامل مخرب در زیرساخت تولید، این مورد که بیشتر در بخش صنعت هسته­ای کشور عیان شده است، ولی احتمال بروز آن در همه بخش­ها وجود دارد، چنانکه در سال­ 1389 با ویروس استاکس­نت خود را نشان داد.

بیوتروریسم

نیروی انسانی یک کشور بزرگترین سرمایه آن کشور است، اگر کشوری در جنگ اقتصادی بتواند به وسیله صادرات مواد غذایی آلوده، تغییر الگوی مصرف،  صادرات داروی تقلبی یا مسموم به کشور هدفش، سلامت آن کشور را هدف قرار دهد، باعث میشود تا اساسی­ترین زیرساخت اقتصادی آن کشور نابود شود، فقط به این فکر کنید که در صورت افزایش حتی یک درصد از سرمایه در گردش بخش سلامت یک کشور چند برابر سرمایه در گردش بخش­های اقتصادی آن کشور خارج خواهد شد. در کشور ما هم بیم آن میرود تا با این خطر بسیار مهم مواجه باشیم، به طور مثال متاسفانه گمان میرود مانند این دست فعالیت­ها توسط فردی به نام باقر نمازی(که قبل از انقلاب 18 سال استاندار خوزستان بوده است)در پوشش مشورتی و خیلی موارد دیگر و با لابی­­گری­های دولتی مستقیما خیلی از این پروژه­ها  را مدیریت میشود.[7]

مشاوره­های خیرخواهانه!

در پی­جویی خرابکاری­های زیر ساختی میتوان از مشاوره­های به ظاهر خیرخواهانه نام برد، در این نوع فعالیت­ها کشور ضربه­زننده در ظاهری خیرخواهانه به دنبال این است که اهداف اکثرا استعماری خود را پیاده کند، در واقع میتوان به این حقیقت اشاره کرد که هر ملتی باید به فکر خودش باشد و با توجه با استعدادها، ظرفیت­ها و شرایط خودش برای خودش تصمیم بگیرد، منطق انقلاب اسلامی نیز همواره همین بوده است که برای هیچ­ ملتی تصمیم نمیگیرد، با این تعریف استعمار عبارت میشود از اینکه کشوری یا دولتی در پی آن باشد که برای یک ملت دیگر فکر کند و تصمیم بگیرد، در کشور ما نیز این امر با مسئله انقلاب سفید(که منجرو به نابودی زیرساخت کشاورزی و روستایی کشور  شد) و موارد دیگر تجربه شده است که نگارنده در مطالب پیشین به آن اشاره کرده است، البته از این دست فعالیت­ها همیشه محل نزاع بوده است، عده­ای با این ادعا که باید از تجارب جهانی استفاده کرد و مانند جهانیان شد این مشورت­ها! را میپذیرند ولکن عده­ای در مقابل جواب میدهند که اگر میخواستیم طعم جهان را بچشیم چرا انقلاب کردیم؟![8] در نظر این گروه بایستی خودمان بر اساس شرایط خودمان فکر کنیم و تصمیم بگیریم، در  واقع دشمن چه در سیاست و چه در اقتصاد در پس تئوری­های به ظاهر منطقی همواره فکر ما را  و دستگاه محاسباتی ما را هدف قرار داده است که اگر ما دیر بجنبیم بی­مایه فطیر است، البته یک وجه دیگر این مسئله تربیت است، این کشور(های استعمارگر) با تربیت استعدادهای داخلی باز هم به دنبال پیاده­سازی نقشه­های شوم خود هستند، البته اشتباه نشود اینجا منظور از تربیت، تربیت افراد در رشته­های مختلف علوم اجتماعی نظیر اقتصاد و سیاست و ... است.

روی دیگر دست نامرئی

شاید شما هم اصطلاح دست نامرئی آدام اسمیت را شنیده باشید، منفعت شخصی که خود، کنترل کننده بازار است، این تعبیر اما در کتاب ((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) با لفظ دیگر جایگزین شده است؛ مشت آهنین و منظور نویسنده از به کار بردن این اصطلاح تذکر این نکته است که اقتصاد جهان امروز و به خصوص اقتصاد ایالات متحده آمریکا تبدیل به یک اقتصاد ابرشرکت­سالار شده است که هر لحظه آنها در پی این هستند که کشوری را به وسیله ابزار خودشان ببلعند، حربه­هایی که با نام­های زیبایی همچون بازسازی و سرمایگذاری خارجی عجین شده­اند، این وام­ها معمولا با یک سری تحلیل­های منفعت­طلبانه صورت میگیرد که معمولا با آمارسازی همراه است، در ظاهر هم هدف این وام­ها رشد درآمد ملی در بلندمدت اعلام میشود، منطقیست که هیچ­کس اطلاع ندارد که در بلندمدت چه اتفاق می­افتد، پس همه چیز به اعتماد باز می­گردد! این تجربه یک بار در کشور ما در دوران سازندگی! تجربه شده است ولی آنموقع به دلیل دارا بودن درآمدهای نفتی قادر به بازگشت وام شدیم، ولی این سوال مطرح خواهد شد که کسانی که هم­اکنون به دنبال مذاکرات انتظار افزایش سرمایگذاری خارجی و اعطای وام­های خارجی را دارند در آینده با چه نفتی خواهند توانست این وام را بازگردانند، این مسئله تازه در کنار خیلی از مسائل دیگر قرار دارد مثلا اینکه کشورهای وام دهنده در کنار وام  امتیازات خاص و هدفدار خود را میخواهند و در ازای فعالیت­های خاص آن را اعطا میکنند، آیا سرمایگذاری در داخل کشور بر اساس حساب و کتاب منفعتی آنها و همچنین وام­هایی که فقط در موارد خاص استفاده میشوند، اقتصاد ما را به شکل دلخواه آنها درنمی­آورد؟

تحلیل این اقدامات

با تحلیل از این دست اخیر از ضربات به این پی خواهیم برد که این اقدامات برعکس اقدامات قبلی کلان و ریشه­ای هستند که در هر صورت زیانبارند و باید به شدت با آنها مقابله جدی شود. به علاوه اینکه با توجه به کلان بودن این ضربات ما نیازمند کار فکری هستیم تا عملی.

 



[1] شاید اینگونه اندیشیده شود که این ضربان بسته به سرمایه در گردش و رشد در درآمد ملی آن کشور باشد، ولی این دو هر چه باشند، عارضه­ای هستند که از سوی تولید داخلی آن کشور حاصل میشوند، این تحلیل در قسمت­های بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

[2] البته این کار شرکت فراسو، به نوعی تحسین برانگیز است؛ چرا که این شرکت با احداث همزمان کارخانه در کشور خودمان سعی در انتقال تجربیات جهانیست.

[3] التبه ناگفته نماند که بسیاری از این عملیات­های روانی علیه محصولات داخلی توسط رقبای داخلی شکل میگیرد و همگی منشا خارجی ندارند.

[4] علاقه­مندان به مطالعه بیشتر درمورد این مبحث به کتاب((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) نوشته جان پرکینز نشر اختران مراجعه فرمایند.

[5] نکته جالب این است که تا پیش از تشدید تحریم­ها پیام­ها و مبادلات بین­بانکی کشور در بستر سوییفت انجام میشد که این امکان را به دشمن میداد تا حتی از اطلاعات بین بانکی ما خبر داشته باشد.

[6] تحلیل نقش مثبت تحریم­های اقتصادی در تحقق اقتصاد مقاومتی،روحانی و ابوحمزه،صص8-13

[7] رجوع شود به گزارش سایت خبری-تحلیلی مشرق نیوز به نام:  ((حمایت مالی بزرگ‌ترین لابی نفتی کشور از برنامه "تحدید نسل" در ایران))

[8] ناگفته پیداست که هدف اصیل این انقلاب زمینه­سازی برای ظهور حضرت حجت(عج) است که اگر بخواهیم به رنگ دنیا درآییم این سوال پیش می­آید که با این اوصافِ دنیا چرا حضرت ظهور نکردند؟! بله باید طرح نو ریخت که شاید این طرح اقتصاد مقاومتی باشد، طرحی که ((نیاز)) به یک امام در جامعه را ایجاد میکند. 

  • محمد صادق ترابی فرد
۰۷
دی

   

مسئله حاکمیت در زندگی بشر همواره از ملزومات زندگی او بوده، این مسئله همین طور از عوامل تعیین کننده در نظام اقتصادی یک کشور است[1]، چراکه نظام تصمیم ­گیری و همین طور اجرا کننده تصمیمات اقتصادی در کشورها بسته به نوع حاکمیت در آنها است منتها شیوه پاسخگویی به آن در طول زمان همواره در دوره­ای با دوره­ی دیگر فرق میکرده است، در تاریخ این نوع پاسخگویی ها سابقه قابل عبرتی دارد که با توجه به خود مسئله حاکمیت دارای دو بعد است، نخست در بعد دولت که همان نظام تصمیم گیری، جهت دهی و زمینه سازی است و دوم در بعد خود مردم است که بسته به نظام اقتصادی­ای که در آنند دارای وظایف، نقش ها، اهداف و کارکردهای خاص خود هستند، این دو جنبه در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی تمایزات جدی و بنیادینی دارد:

در دوره قبل از انقلاب اسلامی به دلیل بی موضع بودن نخبگان جامعه و حکومت در برابر مسائل اجتماعی، البته بر اساس آنچه در  معارف اسلامی موجود است، شاهد آن بودیم که نهادهای حاکمیتی در اقتصاد ایران بعد از قاجار توسط عوامل خارجی و همین طور افکار خارجی تاسیس میگردیدند، شاهد مثال های آن نیز تاسیس بانک توسعه صنعتی، سازمان برنامه و بودجه و نهادها و وزارتخانه های تازه تاسیسی بود که اکثرا توسط آمریکایی ها شکل گرفته بود و این رویکرد در اقتصادی شکل میگرفت که کسبه، بازاریان و تولیدگران آن در بستر اقتصاد ملی و در بطن بازارهای سنتی و با تکیه بر ارزشها و اخلاق اسلامی و با رویکرد استقلال اقتصادی و کوشش برای تقویت تولیدات ملی قرار داشتند، از طرف دیگر، مردم، به عنوان بعد دوم حاکمیت و اداره جامعه، در آن دوران در حالتی خنثی و منفعل نسبت به وضع موجود اقتصادی و همین طور در محرومیت حاصل از عوامل مختلف از جمله نظام فئودالی آن دوران به سر میبردند البته با توجه به سیاست شهرگرایی حاکمیت آن زمان مردم آن زمان که بیشتر روستانشین یا روستازاده بودند باز هم در محرومیت خود باقی ماندند و همچنان اقتصاد در اوضاعی بود که مردم نه تنها در آن هیچ نقشی نداشتند که سیاست های اقتصادی نیز توسط دولتی اعمال میشد که یا توسط خارجی­ها نضج یافته بود و یا با تفکرات آنها کار میکرد[2] نتیجه این رویکرد این بود که از این رو، دولتی که در ایران بر طبق نظریات اقتصادی کینز مدیریت اقتصادی کشور را در دست گرفت بلافاصله به مقابله با بخش خصوصی و تولیدکنندگان ملی واقعی پرداخت و با تخصیص دلارهای نفتی برای تقویت دستگاههای سرکوبگر امنیتی، زمینه را برای شکل‌گیری طبقه جدیدی از فعالان اقتصادی در بخش خصوصی آماده کرد که با تکیه بر دلارهای نفتی، هدفی جز تقویت وابستگی اقتصاد ملی به اقتصادهای مسلط جهانی نداشتند. بدین ترتیب، علاوه بر خسارات جبران‌ناپذیر بر تجارت و صنعت ملی، ساختار تولید در روستاها نیز فروریخت، ساختاری که متکی بر روابط ویژه اجتماعی و اقتصادیِ بومی در بافت سنتی روستایی کشور بود. تولید کشاورزی به شدت افت کرد و با مهاجرت روستائیان به شهرها و اتکای شهرها به درآمدهای نفتی، کلان‌شهرها ایجاد شدند و وابستگی به واردات در همه زمینه‌ها به ویژه کالاهای مصرفی به سرعت  افزایش یافت[3] این موضوع همچنین باعث شده بود که نطفه تولید صنعتی در کشور به صورت سرمایه­بر و مونتاژی شکل گیرد، در مجموع میتوان رویکرد حاصل از این دوران را در عدم استفاده از ظرفیت بومی کشور، ترویج محرومیت به معنای گسترده کلمه و نااطمینان و نامقاوم شکل گرفتن اقتصاد ملی خلاصه کرد.

این موضوع اما در بعد از انقلاب اسلامی به گونه­ای دیگر ادامه پیدا کرد، در این دوره یکی از مهمترین اتفاقاتی که افتاد این بود که مردم انقلابی با در دست گرفتن نهادهای حاکمیتی کشور و همچنین تاسیس نهادهایی نو و بدیع شرایط را برای دوران جدیدی هموار کردند، در این دوران به دلیل اینکه حاکمیت جدید از دل مردم انقلابی ایران برآمده بود، بعد حاکمیت ایران اگرچه ساختارش را حفظ کرد ولی دچار استحاله شد و تا حدودی دیگر آن حاکمیت قدیم نبود، از طرف دیگر این حرکت ملزومات نهادی خود را داشت که در همان سالهای اولیه شکل گرفت، این رویکرد در برابر رویکرد قبل از انقلاب استراتژی حرکت به سمت توانمندی براساس ظرفیت بومی و رفع محرومیت را پیش گرفت که حاصل کار در همان سالهای آغازین با رونق و آبادانی روستاها، تقویت بخش کشاورزی و بنا گذاشتن بنیاد خودکفایی در بسیاری از محصولات کشاورزی شروع شد، البته این حرکت از نظر مدیریتی نیز دارای وجوه تمایز مختلف نیز بود که به صورت جهادی پیش میرفت.

اما بعد دیگر این پدیده از لحاظ مردمی بود که در آن مردم به صورت فوق العاده برای اولین بار دارای نقش در اقتصاد شدند و در آن فرصت آن پیدا شد تا ابتکارات و ظرفیت­های خود را به صحنه بکشانند، این پدیده در عرصه­های مختلف ظهور و بروز داشت، چه در آنجا که مدیری به صورت جهادی در روستاها به کمک روستاییان شتافته بود و چه در عرصه های دیگر، البته همه این تلاش ها به صورت بومی و برای رفع نیاز صورت میگرفت و در انجام و برنامه­ریزی آن خود مردم نقش اصلی را داشتند، این امر باعث شد تا مدیران و همچنین متخصصین توانمندی برای آینده کشور در تربیت شوند.

این امر(تاسیس نهادها) در جهات مختلف نمود خود را داشت از جمله در بعد امنیت ما شاهد شکل­گیری سپاه بودیم، برای بعد آموزش نهضت سوادآموزی تاسیس گردید و در نهایت در بعد اقتصاد، بر اساس رفع محرومیت روستاها جهادسازندگی شکل گرفت، این حرکت دارای دو ویژگی بود که آن به عنوان یک تجربه فوق العاده برای اقتصاد مقاومتی محسوب کرد:

نخست در مردمی بودن آن؛ مقام معظم رهبری(حفظه الله)در این رابطه میفرمایند: ((اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده‌ی مردم، سرمایه‌ی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا دولتی نیست به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیّت‌سازی، هدایت و کمک دارد کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است[4])). این مسئله در مجموعه ادبیات اقتصادی انقلاب اسلامی مسبوق به سابقه است، امام خمینی(ره) نیز در سال­های نخستین انقلاب اسلامی به این امر اشاره کرده اند؛ از جمله در فرمان تشکیل جهاد سازندگی در اوایل پیام میفرمایند: ((ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت)) یا در جای دیگری از این پیام می فرمایند: ((ما دستمان را پیش ملت دراز مى‏کنیم، و از ملت مى‏خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادرى به هم بدهند و این سازندگى و جهاد سازندگى را شروع کنند))، مورد مهمی که در این میان میتوان در مورد جهاد اشاره کرد این است که در صورتی که این نهاد برآمده از نیازهای اقتصادی انقلاب در چارچوب نهادهای دولتی آن زمان نمی­افتاد، توانایی آنرا داشت که در بلند مدت معنای جدیدی از دولت را تولید کند، این امر به دلیل آن است که اولا این نهاد در سطح حاکمیت ظاهر شد، دوما دارای مبنا، هدف و ساختار متفاوت نسبت به بقیه نهادهای مرسوم بود و این عامل باعث میشد تا با رسوخ اندیشه در بقیه قسمت­های حاکمیت، اندیشه مردمی و انقلابی را در سرتاسر حاکمیت جاری کند، توضیح این نکته الزامیست که این فرآیند دارای دو مرحله نفی و اثبات بود، نفی ارزش­های قبلی تولید ارزش­های جدید که با شیوع عملی آن گسترش می­یافت.[بگو1] 

مورد دوم که این نهاد را به عنوان تجربه­ای خوب برای تکثیر در اقتصاد مقاومتی مطرح میکند مقاومتی بودن آن است؛ اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که در برابر ضربات و حملات و آسیب ها معنا پیدا میکند، چه این ضربات از بیرون از اقتصاد بدان وارد شود و چه اینکه آسیبی از داخل متوجه اقتصاد گردد، این وعده ایست که خداوند به هر حرکت ایمانی داده است: وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیما[5] در این آیه خداوند متعال میفرماید اگر هر حرکت ایمانی(اعم از یک انقلاب) رخ دهد نتیجه طبیعی این خواهد بود که دشمنان در برابر آنها بایستند، جهاد سازندگی نیز چنین بوده است؛ حرکتی که در برابر یکی از بزرگترین ضربه­های عصر حاضر یعنی جنگ توانست پشتیبانی آنرا به عهده بگیرد و با استفاده از ظرفیت نیروهای کشور بتواند پاسخ خوب و مستحکمی به ضربات باشد.



[1] برای درک بهتر این موضوع خوب است بدانیم که علم اقتصاد در مراحل آغازین شکل گیری­اش با نام اقتصاد سیاسی شناخته میشده است.

[2] از جمله اینها شرکت ستیران بود که توسط فرانسوی ها اداره میشد و کار آمایش سرزمینی را به عهده داشت.

[3] (بومی سازی اقتصادی و اقتصاد اسلامی1392، مسعود درخشان،ص28-27)

[4] سخنرانی در مشهد مقدس در تاریخ 1/1/1393

[5] سوره احزاب آیه 22


 [بگو1]همان امر به معروف و نهی از منکر

  • محمد صادق ترابی فرد