یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب با موضوع «تحلیل روز» ثبت شده است

۰۷
دی

   

مسئله حاکمیت در زندگی بشر همواره از ملزومات زندگی او بوده، این مسئله همین طور از عوامل تعیین کننده در نظام اقتصادی یک کشور است[1]، چراکه نظام تصمیم ­گیری و همین طور اجرا کننده تصمیمات اقتصادی در کشورها بسته به نوع حاکمیت در آنها است منتها شیوه پاسخگویی به آن در طول زمان همواره در دوره­ای با دوره­ی دیگر فرق میکرده است، در تاریخ این نوع پاسخگویی ها سابقه قابل عبرتی دارد که با توجه به خود مسئله حاکمیت دارای دو بعد است، نخست در بعد دولت که همان نظام تصمیم گیری، جهت دهی و زمینه سازی است و دوم در بعد خود مردم است که بسته به نظام اقتصادی­ای که در آنند دارای وظایف، نقش ها، اهداف و کارکردهای خاص خود هستند، این دو جنبه در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی تمایزات جدی و بنیادینی دارد:

در دوره قبل از انقلاب اسلامی به دلیل بی موضع بودن نخبگان جامعه و حکومت در برابر مسائل اجتماعی، البته بر اساس آنچه در  معارف اسلامی موجود است، شاهد آن بودیم که نهادهای حاکمیتی در اقتصاد ایران بعد از قاجار توسط عوامل خارجی و همین طور افکار خارجی تاسیس میگردیدند، شاهد مثال های آن نیز تاسیس بانک توسعه صنعتی، سازمان برنامه و بودجه و نهادها و وزارتخانه های تازه تاسیسی بود که اکثرا توسط آمریکایی ها شکل گرفته بود و این رویکرد در اقتصادی شکل میگرفت که کسبه، بازاریان و تولیدگران آن در بستر اقتصاد ملی و در بطن بازارهای سنتی و با تکیه بر ارزشها و اخلاق اسلامی و با رویکرد استقلال اقتصادی و کوشش برای تقویت تولیدات ملی قرار داشتند، از طرف دیگر، مردم، به عنوان بعد دوم حاکمیت و اداره جامعه، در آن دوران در حالتی خنثی و منفعل نسبت به وضع موجود اقتصادی و همین طور در محرومیت حاصل از عوامل مختلف از جمله نظام فئودالی آن دوران به سر میبردند البته با توجه به سیاست شهرگرایی حاکمیت آن زمان مردم آن زمان که بیشتر روستانشین یا روستازاده بودند باز هم در محرومیت خود باقی ماندند و همچنان اقتصاد در اوضاعی بود که مردم نه تنها در آن هیچ نقشی نداشتند که سیاست های اقتصادی نیز توسط دولتی اعمال میشد که یا توسط خارجی­ها نضج یافته بود و یا با تفکرات آنها کار میکرد[2] نتیجه این رویکرد این بود که از این رو، دولتی که در ایران بر طبق نظریات اقتصادی کینز مدیریت اقتصادی کشور را در دست گرفت بلافاصله به مقابله با بخش خصوصی و تولیدکنندگان ملی واقعی پرداخت و با تخصیص دلارهای نفتی برای تقویت دستگاههای سرکوبگر امنیتی، زمینه را برای شکل‌گیری طبقه جدیدی از فعالان اقتصادی در بخش خصوصی آماده کرد که با تکیه بر دلارهای نفتی، هدفی جز تقویت وابستگی اقتصاد ملی به اقتصادهای مسلط جهانی نداشتند. بدین ترتیب، علاوه بر خسارات جبران‌ناپذیر بر تجارت و صنعت ملی، ساختار تولید در روستاها نیز فروریخت، ساختاری که متکی بر روابط ویژه اجتماعی و اقتصادیِ بومی در بافت سنتی روستایی کشور بود. تولید کشاورزی به شدت افت کرد و با مهاجرت روستائیان به شهرها و اتکای شهرها به درآمدهای نفتی، کلان‌شهرها ایجاد شدند و وابستگی به واردات در همه زمینه‌ها به ویژه کالاهای مصرفی به سرعت  افزایش یافت[3] این موضوع همچنین باعث شده بود که نطفه تولید صنعتی در کشور به صورت سرمایه­بر و مونتاژی شکل گیرد، در مجموع میتوان رویکرد حاصل از این دوران را در عدم استفاده از ظرفیت بومی کشور، ترویج محرومیت به معنای گسترده کلمه و نااطمینان و نامقاوم شکل گرفتن اقتصاد ملی خلاصه کرد.

این موضوع اما در بعد از انقلاب اسلامی به گونه­ای دیگر ادامه پیدا کرد، در این دوره یکی از مهمترین اتفاقاتی که افتاد این بود که مردم انقلابی با در دست گرفتن نهادهای حاکمیتی کشور و همچنین تاسیس نهادهایی نو و بدیع شرایط را برای دوران جدیدی هموار کردند، در این دوران به دلیل اینکه حاکمیت جدید از دل مردم انقلابی ایران برآمده بود، بعد حاکمیت ایران اگرچه ساختارش را حفظ کرد ولی دچار استحاله شد و تا حدودی دیگر آن حاکمیت قدیم نبود، از طرف دیگر این حرکت ملزومات نهادی خود را داشت که در همان سالهای اولیه شکل گرفت، این رویکرد در برابر رویکرد قبل از انقلاب استراتژی حرکت به سمت توانمندی براساس ظرفیت بومی و رفع محرومیت را پیش گرفت که حاصل کار در همان سالهای آغازین با رونق و آبادانی روستاها، تقویت بخش کشاورزی و بنا گذاشتن بنیاد خودکفایی در بسیاری از محصولات کشاورزی شروع شد، البته این حرکت از نظر مدیریتی نیز دارای وجوه تمایز مختلف نیز بود که به صورت جهادی پیش میرفت.

اما بعد دیگر این پدیده از لحاظ مردمی بود که در آن مردم به صورت فوق العاده برای اولین بار دارای نقش در اقتصاد شدند و در آن فرصت آن پیدا شد تا ابتکارات و ظرفیت­های خود را به صحنه بکشانند، این پدیده در عرصه­های مختلف ظهور و بروز داشت، چه در آنجا که مدیری به صورت جهادی در روستاها به کمک روستاییان شتافته بود و چه در عرصه های دیگر، البته همه این تلاش ها به صورت بومی و برای رفع نیاز صورت میگرفت و در انجام و برنامه­ریزی آن خود مردم نقش اصلی را داشتند، این امر باعث شد تا مدیران و همچنین متخصصین توانمندی برای آینده کشور در تربیت شوند.

این امر(تاسیس نهادها) در جهات مختلف نمود خود را داشت از جمله در بعد امنیت ما شاهد شکل­گیری سپاه بودیم، برای بعد آموزش نهضت سوادآموزی تاسیس گردید و در نهایت در بعد اقتصاد، بر اساس رفع محرومیت روستاها جهادسازندگی شکل گرفت، این حرکت دارای دو ویژگی بود که آن به عنوان یک تجربه فوق العاده برای اقتصاد مقاومتی محسوب کرد:

نخست در مردمی بودن آن؛ مقام معظم رهبری(حفظه الله)در این رابطه میفرمایند: ((اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده‌ی مردم، سرمایه‌ی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا دولتی نیست به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیّت‌سازی، هدایت و کمک دارد کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است[4])). این مسئله در مجموعه ادبیات اقتصادی انقلاب اسلامی مسبوق به سابقه است، امام خمینی(ره) نیز در سال­های نخستین انقلاب اسلامی به این امر اشاره کرده اند؛ از جمله در فرمان تشکیل جهاد سازندگی در اوایل پیام میفرمایند: ((ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت)) یا در جای دیگری از این پیام می فرمایند: ((ما دستمان را پیش ملت دراز مى‏کنیم، و از ملت مى‏خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادرى به هم بدهند و این سازندگى و جهاد سازندگى را شروع کنند))، مورد مهمی که در این میان میتوان در مورد جهاد اشاره کرد این است که در صورتی که این نهاد برآمده از نیازهای اقتصادی انقلاب در چارچوب نهادهای دولتی آن زمان نمی­افتاد، توانایی آنرا داشت که در بلند مدت معنای جدیدی از دولت را تولید کند، این امر به دلیل آن است که اولا این نهاد در سطح حاکمیت ظاهر شد، دوما دارای مبنا، هدف و ساختار متفاوت نسبت به بقیه نهادهای مرسوم بود و این عامل باعث میشد تا با رسوخ اندیشه در بقیه قسمت­های حاکمیت، اندیشه مردمی و انقلابی را در سرتاسر حاکمیت جاری کند، توضیح این نکته الزامیست که این فرآیند دارای دو مرحله نفی و اثبات بود، نفی ارزش­های قبلی تولید ارزش­های جدید که با شیوع عملی آن گسترش می­یافت.[بگو1] 

مورد دوم که این نهاد را به عنوان تجربه­ای خوب برای تکثیر در اقتصاد مقاومتی مطرح میکند مقاومتی بودن آن است؛ اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که در برابر ضربات و حملات و آسیب ها معنا پیدا میکند، چه این ضربات از بیرون از اقتصاد بدان وارد شود و چه اینکه آسیبی از داخل متوجه اقتصاد گردد، این وعده ایست که خداوند به هر حرکت ایمانی داده است: وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیما[5] در این آیه خداوند متعال میفرماید اگر هر حرکت ایمانی(اعم از یک انقلاب) رخ دهد نتیجه طبیعی این خواهد بود که دشمنان در برابر آنها بایستند، جهاد سازندگی نیز چنین بوده است؛ حرکتی که در برابر یکی از بزرگترین ضربه­های عصر حاضر یعنی جنگ توانست پشتیبانی آنرا به عهده بگیرد و با استفاده از ظرفیت نیروهای کشور بتواند پاسخ خوب و مستحکمی به ضربات باشد.



[1] برای درک بهتر این موضوع خوب است بدانیم که علم اقتصاد در مراحل آغازین شکل گیری­اش با نام اقتصاد سیاسی شناخته میشده است.

[2] از جمله اینها شرکت ستیران بود که توسط فرانسوی ها اداره میشد و کار آمایش سرزمینی را به عهده داشت.

[3] (بومی سازی اقتصادی و اقتصاد اسلامی1392، مسعود درخشان،ص28-27)

[4] سخنرانی در مشهد مقدس در تاریخ 1/1/1393

[5] سوره احزاب آیه 22


 [بگو1]همان امر به معروف و نهی از منکر

  • محمد صادق ترابی فرد
۰۷
آذر

شاید برای شما سوال شده باشد که اقتصاد مقاومتی چیست، قسمتی از جواب هایتان را از جزوه زیر میتوانید پیدا کنید، البته خود بنده نیز سعیم بر این خواهد بود که به زودی زود تبیینی از اقتصاد مقاومتی به رشته تحریر آورم و قرار دادن این نوشتار به معنای قبول آن توسط بنده نیست



جزوه اقتصاد مقاومتی
حجم: 1.32 مگابایت

  • محمد صادق ترابی فرد
۲۸
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم


متن زیر مشروح سخنان بنده در یک جمع دانشجویی در مشهد مقدس است که در رابطه با مسئله جمعیت ایراد کردم، از خوانندگان گرامی درخواست دارم تا مطلب بنده را نقد کنند.......

شروع از یک سوال

نخست جایز میدانم تا از یک سوال اساسی سخن خود را بیاغازم: چرا کسی که در دوره دکترایش اقتصاد خردی که میخوانده 3000 صفحه متن اصلی بوده، یا علم اقتصاد را از منبعش یعنی آمریکا و از زبان اساتید برجسته اش آموخته نمیتواند وضع اقتصادی کشور را کنترل کند؟

شروع از مسئله تمدن

این را باید دانست که هنگامیکه انسان در اجتماع بشری زندگی میکند، به ناچار در یک تمدن زندگی میکند، حال سوال پیش خواهد آمد که تمدن چیست؟

اینکه سخن از تمدن زده میشود خود مستلزم معرفی دو لایه بحث دیگر است: نخست فرهنگ و دوم تفکر؛ هسته اصلی یک تمدن، تفکر است، ارزش هایش است؛ به میزانی که معرفت افراد یک جامعه بالا برود، آنها در تمدن والاتری به سر خواهند برد، این معرفت در دو ساحت است، نخست در درون آنها و شناخت از انفس آنها و دوم در شناخت و عبرت از اطرافشان که آفاق آنهاست، اسلام عزیز به دلیل اینکه همزمان متکفل این دو ساحت است نتیجتا جامعه متمدن تر و والاتری را خواهد ساخت.

در مرحله بعد از این سطح معرفت، عقلانیت هایی تولید میگردد که همان فرهنگ یک جامعه است. این فرهنگ گاه میتواند علم دوستی باشد، گاه میتواند اخلاق خوب باشد و گاه ترس مثال خوبی برای این مسئله خواهد بود:

آیه 151 سوره مبارکه آل عمران به این مسئله به خوبی اشاره میکند، خداوند در این آیه میفرماید: به قلب کسانی که کافر شدند به خاطر چیز هایی که شرک ورزیدند رعب را القا میکنیم.

در مرحله بعد از این جوامع برای این افکار خود شروع به ابزار سازی خواهند کرد که همان لایه تمدن ساخته میشود.

نقد جریان موجود

حال که تا این مرحله پیش آمدیم، این را نیز بگویم که علوم انسانی یک تمدن نمایانگر تفکر یک تمدن است، برای بررسی اجمالی بر روی مبانی علوم انسانی غربی داشته باشیم مروری اجمالی داریم بر روی مقاله فرمولی برای علوم انسانی اسلامی از دکتر ابراهیم فیاض در کتاب تولید علم و علوم انسانی کمک میگیریم:

1.      علوم انسانی غربی در بهترین حالت انسان را یک حیوان فرض میکند.

2.      یک مجموعه سوژه محور نخبه بنیاد است.

    اقتصاد مردمی از کجا بر میخیزد:

در علوم انسانی اسلامی یکی از مهمترین گزاره ها مسئله فطرت است، برای توضیح این مسئله خوب است به سوره روم آیه 30 ام اشاره کنیم: فطرت الله التی فطر الناس علیها

در ادامه این نکته را نیز باید یادآور شوم که فیلسوف فطرت، مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد امام(ره) در کتاب شذرات المعارف در اوایل شذره ششم در بیان مسئله این ام المعارف اسلام[1] میفرمایند این مسئله متشکل از دو مقوله است: نخست علم و دوم عشق، اما به نظر بنده میرسد اگر برای این دو مفهوم دو کلمه معرفت و رحمت را وضع کنیم و همین طور معرفت را نماد جلال و رحمت را نماد جمال الهی بدانیم معنای لطیف تری را استخراج خواهد شد[2] اما برای رعایت مسائل علمی فعلا از همان علم  عشق استفاده میکنم.

حال اگر فطرت را به عنوان مبنای علوم انسانی برگزینیم، یک اعلام موضع اساسی بر علیه علوم انسانی غربی خواهیم کرد چرا که دیگر در این چارچوب مفهومی در سطح روش، به ما عرف را معرفی میسازد، پس دیگر علوم انسانی مردم محور و زندگی محورند نه نخبه بنیاد و سوژه محور، این بدان معناست که علوم اجتماعی اسلامی را اولا باید از دل مردم پیگیری کرد و ثانیا این مسئله ما را بدان جا میرساند که در جهان بینی اسلامی نگاه ما از پایین به بالا است و هر کس خود را در برابر مسائل روز مسئول میداند.

از طرف دیگر نگاه سیاست گذارانه و بالا به پایین اشتباه است و همین طور جز نگری اشکال خواهد داشت و کل گرایی بر گزیده میشود و بحث سر "زندگی" و سبک آن خواهد بود. [3]

تکنیک حل مسئله در اقتصاد مردمی

باید دانست انقلاب ما نیز بر اساس چنین نظریه جهان شمولی شکل گرفته است که قابلیت تجویز برای همه دنیا را دارد.

خب سوال این خواهد بود که خروجی این مسئله چیست؟

جواب سوال اینجا این خواهد بود که در مدل اقتصاد مردمی دیگر خبری از تقلیل گرایی فلسفی نیست و مسائل را باید بر اساس شهود موجود و نگاه واقع گرایانه و کل گرایانه باید حل کرد.

خروجی این مسئله از جمله موارد زیر است:

خود اتکایی

در سبک زندگی اسلامی مسئله مهمی همواره ذهن انسان را به خود جلب میکند و آنهم این است که در آن قرض گرفتن به شدت نهی شده است، همین طور در رفع احتیاجات انسانی برطرف کننده نخست خود شخص است، همه این سیگنال ها انسان را به مسئله خوداتکایی و تمایل به حداقل کردن هزینه[4] راهنمایی میکند، اینجاست که دیگر صورت مسئله اصلاح الگوی مصرف برای ما نمایان میشود.

حال در این میان برای ما سوال پیش خواهد آمد که این درونزایی چه رابطه ای با برونگرایی دارد و اصلا حد و مرز برونگرایی در این تعریف چیست؟ این پرسشی است که نگارنده هنوز به پاسخ دقیقی به آن نرسیده است.[5]

بوم و منطقه گرایی

در این میان یکی از ویژگی های فطری نگریستن به انسان درک تفاوت ها در رنگ و نژاد و منطقه است، مسئله ای که در حال حاضر با پیچیدن یک نسخه برای کل کشور حل شده است و این خود نشات گرفته از نخبه بنیادی در معرفت امروز است.

برای درک بهتر این موضوع رجوع کنید به :

نوآوری

یکی از ویژگی های بارز فطرت که در کتاب فطرت شهید مطهری نیز بدان اشاره شده است دوست داشتن خلاقیت، زیبایی و نوآوری است چنان که فطرت الله نیز مُبدعیت را داراست، اقتصاد مردمی بر اساس بر اساس نوآوری های تک تک افراد بنا شده است، این مسئله خود از نافیان جدی نوع صنعت در گونه غربی است، نوع نوآوری ای که منتهی به صنایع کوچک، متعدد و متنوع و بر اساس خود بوم هر منطقه است با نوع نوآوری ای که به صنایع بزرگ انحصاری منجرو میشود متفاوت است، برای درک بهتر این مسئله به جدول زیر دقت کنید:

کار چیست

این نگاه از پایین به بالایی خود تبیین کننده مسئله نوآوری و شکوفایی است.

تربیت

اگر خلقت را نوع خلقت هدایت شده بدانیم، این خلقت هدایت شده دارای هدفی باشد، که منظور ما در این مورد رشد است، با این تعریف هر علمی در جهان یا برای رشد است و یا برای غی و گمراهی، پس همه علوم فقط انسان را "تربیت" میکنند، حال سوال پیش می آید که جایگاه این مسئله در اقتصاد مردمی چیست؟ جواب در این نکته نهفته است که انتخاب هر انسان در زندگی از اندیشه ها یکی از معیار های تحلیلی ماست، پس هر شخص موظف است تا همه نظرات و افکار را زیر و رو کند و این یک پایه از پیشرفت اقتصادی است.

مسئله دستگاه تحلیلی

مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با جمعی از مسئولان در عید فطر 1393 بحثی را با عنوان دشمن و دستگاه تحلیلی ما مطرح کردند:

مخلص کلام اینکه هر فرد در مواجهه با مسائل و اقتضائات روز زندگی شیوه ای و روشی برای حل مسئله دارد که همان دستگاه تحلیلی فرد است، این دستگاه تحلیلی اگر توسط دشمن دچار خدشه گردد، دیگر در راستایی عمل خواهد کرد که دشمن میخواهد، مثال که در بالا به آن اشاره رفت از چنین موارد است.

یک مثال خوب در دوران ما مسئله ازدواج است. شاید یکی از بزرگترین موانع ازدواج در دوران ما مسئله اقتصادی دانسته شود که باعث یک نوع از رعب گردیده.

در برابر این طیف از تفکر باید گفت که اولا تحلیل شما و دستگاه تحلیلی شما ماده گرا شده است که روابط اقتصادی شکل گرفته در جامعه را عامل جبر خود به ازدواج نکردن میدانید.

دوما اینکه جوان عزیز ایرانی تو دو ویژگی داری که از نظر اسلام آنها حل کننده مشکل تواند: 1) از ازدواج، تو خواهان عفافی و 2) تو خواهان علم و تحصیل هستی که در هر دو مورد خداوند رزق تو را متکفل شده است

تازه این مسئله غیر از آن است که ازدواج در سن پایین در روزگار ما یک امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی است و وظیفه انسانی و مسلمانی یک جوان مسلمان ایجاد حرکت در جامعه و تغییر و انقلاب است.

از یک منظر دیگر که به این مسئله بنگرید امیر المومنین(صلوات الله علیه)در نهج البلاغه در صفت اولیا الهی میفرماید وقتی مردم در امور به عاجال(امور زود گذر) می اندیشد آنها با آجال و اجل کار می اندیشند.

حال حل مسئله

به جرات میتوان گفت که جوان ایرانی امروز بزرگترین وظیفه تاریخی را به دوش کشیده است؛ از طرفی فروپاشی استنتاجات علمی غربی و وجود بحران ها و از طرف دیگر داشتن پشتوانه و میراث انقلابی و فکری غنی جوانان را بر آن میدارد تا اقتصاد مردمی به عنوان آخرین سنگر موجود فتح کند.

تا اینجا که همه شعار بود اما خوب است تا از این بعدش را گوش دهی؛ اقتصاد مردمی چیزی جز تشکیل و مدیریت صحیح خانواده نیست، اگر میگویید نه! جواب مرا بشنوید که تشکیل خانواده خود شکوفایی فطرت است، به دلیل اینکه در ازدواج دو رکن فطرت به مقام وصال میرسند، مرد به عنوان نماد معرفت و جلال الهی و زن به عنوان رحمت و جمال الهی با هم و به هم توسط معجون جنسی یکی میشوند، در احادیث داریم که در همنشینی مرد باید چیزی به زن یاد دهد، نتیجه متقابلا این خواهد بود که زن باید عشقی را به مرد بورزد[6] و این گونه است که با لباس همدیگر شدن یک زینت خدایی را تشکیل میدهند، به همین دلیل است که شیطان ضجه میزند، تا حال به این فکر کرده ای که چرا؟ توجه کرده ای که چه موقع اولین بار شیطان به خواسته خود رسید؟ پدر ما حضرت آدم وقتی که به زمین هبوط کرد لباسش ریخت و این بود که نقص او نمایان شد، ابلیس از این کار فقط این را میخواست نشان دهد که من برترم. حال بگذار تا ته قصه برایت بروم، رسول خدا فرمود: مَن نَکَحَ لله وَ أنْکَحَ لله اسْتَحَقَّ ولایه الله[7] اینجا فرصت باز کردن مسئله ولایت را ندارم ولی این را بدانید که سعادت انسان ها با ولایت گره خورده است. از همین نکته است که یکی از مهمترین سوالات اقتصاد را جواب میدهم، سوال اینجاست که اقتصاد را از کجا شروع میکنید؟ عده ای آن را از جغرافیا شروع میکنند و اقتصاد خود را اقتصاد منطقه مینامند، عده ای اقتصاد را از بنگاه تولیدی شروع میکنند[8] و.... ولی اینجا به جرات و به قطع اعلام میکنم که بنده اقتصاد را از خانواده شروع میکنم، با خانواده است که خوداتکایی صحیح نمود می یابد، با خانواده است که توانمندی صحیح نمود می­یابد و....

نکته آخری که باید در اینجا به آن اشاره کنم این است که عَزَب بودن به معنای تجرد نیست، بلکه به معنای آن است که فردی حاضر به تشکیل خانواده نیست، در احادیث و روایت نکات مختلفی درباره این گونه افراد ایراد شده است از جمله: أَکْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّابُ‏  [9] شِرَارُکُمْ عُزَّابُکُمْ‏ وَ الْعُزَّابُ‏ إِخْوَانُ الشَّیَاطِینِ.[10]

همچنین برای اثبات حرف لطفا حدیث زیر را ملاحظه بفرمایید که در کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج 14 ص 155 آمده: الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ،: عَنْ عَکَّافِ بْنِ وَدَاعَةَالْهِلَالِیِّ قَالَ: أَتَیْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لِی یَا عَکَّافُ أَ لَکَ زَوْجَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ أَ لَکَ جَارِیَةٌ قُلْتُ لَا قَالَ وَ أَنْتَ صَحِیحٌ مُوسِرٌ قُلْتُ نَعَمْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنْ إِخْوَانِ الشَّیَاطِینِ إِمَّا أَنْ تَکُونَ مِنْ رُهْبَانِ النَّصَارَى وَ إِمَّا أَنْ تَصْنَعَ کَمَا یَصْنَعُ الْمُسْلِمُونَ وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِنَا النِّکَاحَ شِرَارُکُمْ عُزَّابُکُمْ‏ وَ أَرَاذِلُ مَوْتَاکُمْ عُزُّابُکُمْ‏ إِلَى أَنْ قَالَ وَیْحَکَ یَا عَکَّافُ تَزَوَّجْ تَزَوَّجْ فَإِنَّکَ مِنَ الْخَاطِئِینَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ زَوِّجْنِی قَبْلَ أَنْ أَقُومَ فَقَالَ ص زَوَّجْتُکَ کَرِیمَةَ بِنْتَ کُلْثُومٍ الْحِمْیَرِیِّ:.

 


[1] به قول شهید مطهری(ره)

[2] البته این نکته را بگویم که برای این واژه پردازی تا کنون اثباتی نیافته ام و صرفا فرضیه میدانم

[3] در نوشتن این قسمت از بحث از مقاله فرمولی برای علوم انسانی اسلامی از دکتر ابراهیم فیاض در کتاب تولید علم و علوم انسانی استفاده کردم

[4] این دیدگاه در برابر دیدگاه حداکثر کردن سود قرار میگیرد و به معنای آن است که در هر خانواده در عوض این که همه اعضا به دنبال آن باشند که درآمد کسب کنند تا مصرف بیشتری داشته باشند و لذت کاذب بیشتری داشته باشند(که این دیدگاه خانواده را از هم میپاشاند و باعث پدید آمدن یک دیدگاه مکانیکی به انسان و سازمان گرایی مدرن است) همه اعضای خانواده به دنبال آنند تا احتیاجات خود را خودشان برطرف کنند، این امر باعث میشود تا ساخت جدیدی از اقتصاد شکل گیرد که در آن اقتصاد از دل ینگاه ها پدید نمی آید بلکه از دل خانواده پدید خواهد آمد.((برای تحریر این قسمت از نظرات آقای مقصودی استفاده کردم))

[5] این ادعا را میتوان داشت که پاسخ به این پرسش نوع و اندازه و شکل تولید را در هر بوم برای ما نمایان میکند.

[6] البته نمیتوان ادعا کرد که این مسئله مطلق است

[7] کتاب مطلع مهر امیر حسین بانکی پور فرد به نقل از محجه البیضا، ج3،ص54

[8] تا حالا به این مسئله فکر کرده بودید که چرا بنگاه!!!!

[9] من لا یحضره الفقیه ج 3 ص384

[10] جامع الاخبار ص102

  • محمد صادق ترابی فرد
۲۴
بهمن

احمدی نژاد خرس بود یا مادر خانه

بررسی تاریخ تحولات سازمان برنامه و بودجه

 

((ما در کشور خود سازمانی به نام مدیریت و برنامه ریزی داشتیم که در سال 1328 توسط آمریکا در ایران تاسیس شد و بیش از 50 سال به کار خود ادامه داد و مسئولیت آن برنامه‌ریزی کشور و تنظیم برنامه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. وی افزود: البته صرفنظر از افراد پاک، صادق و سالمی که در این سازمان کار می‌کردند مبنای برنامه‌ریزی آنها وارداتی و آن چیزی بود که از آن سوی آنها و همان نظم برنامه‌ریزی غربی و همان شش برنامه خانمان‌برانداز طاغوت بود که یکی از آنها نابود کردن کشاورزی،‌ فرهنگ آرمانی ملت ما و به ذلت کشیدن ملت ما در برابر قدرت‌های جهانی بود))

همه این جملات،سخنانی بود که احمدی نژاد در تاریخ 16/5/88 در جمع مردم قزوین در بحبوحه انتخابات چالش بر انگیز آن سال میگفت،روی سخن در مورد سازمانی بود که دو سال پیش از آن در نشست 133 ام شورای عالی اداری کشور در تیر ماه 1386 به قول بعضی انحلال و به قول برخی دیگر تغییر نام داد در این نوشتار قصد ما بر آن است که پی به این مطلب ببریم که قول کدام یک از دو گروه صحیح تر است؟کلیت کار خوب بود یا بد؟آیا یک سری سیاسی کاری در پس پرده این جریانات است یا نه؟و چندین سوال دیگر که در این مقاله قصد تبیین آنرا داریم.

  • محمد صادق ترابی فرد