یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت جهادی» ثبت شده است

۲۱
مرداد

برای من عالم شدن به انبان کردن یک مشت نقل و نوشته نیست، برای من اصالت با این است که منِ بعد از یاد گرفتن زندگی والاتری از قبل از آن داشته باشد...برای من عالم بودن به فقط دانشمندی نیست، به روشمندی و بینش مندی هم هست، برای من علم در قبال زندگیست... 

علی ایحال بر همین اساس اینکه به من گفته شود هفت سال بنشین درس بخوان تا بتوانی نظر دهی اصلا قابل قبول نیست... اولا اینکه هفت سال یعنی چی؟ اگه من به این هفت سال اعتقاد پیدا کنم یعنی عالم ماده رو به روح خودم مسلط کردم، دوما اینکه اگه الان یکی برای من تصمیم بگیره که چی بخونم، پس فردا چه کسی تضمین میکنه که من بتونم فردا مسایل جامعه رو حل کنم؟!...یه مورد دیگه هم هست و اونم اینه که در عالم واقع چنین امری محال است که نظر اینقدر از عمل جدا باشه! در واقع نقل زدگی و تفکر در چارچوب دیگران به دور از کوثر است.

مورد آخر هم اینه که باید اینو بگم که در دوران ما یک خلط بزرگ و یک سفسطه رخ داده و آن هم یکی دانستن علوم اجتماعیست با فن تخصصی، آری ساختمان ساختن فن میخواهد ولی علوم اجتماعی متشکل از ((زندگیهای))ماست و زندگی کل واحدیست که تخصص نمیشناسد...همه دین نباید در ذهن و دانسته های محدود عده ای دانسته شود...

(انسان مستضعف و به بند کشیده شده، انسان عالم نه این که اینجوریه هاست)

 

برای من همه چیز تو منطق رشد معنی میشه...رشد هم در گرو جهاد و نماز(نماز واقعی به معنای فقط نماز نیست،نماز است و چیزهای دیگر)  و فروع دیگه اسلامه

  • محمد صادق ترابی فرد
۱۴
تیر

بخش هایی از سخنرانی امام علی و پویایی رهبری از امام موسی صدر:

))امروزه مؤسسه‌های دینی دارای اموال، اوقاف، کارمندان، تشریفات، دشمنی‌ها، دیدار‌ها و منافع خاص هستند؛ درست مانند اتحاد جماهیر شوری و چین که پس از آنکه به دولت تبدیل شدند، فراموش کردند که یک جنبش انقلابی جهانی هستند و به فکر حفظ دستاوردهای خود افتادند. طبیعی است که حفظ این دستاورد‌ها می‌طلبد حتی با شیطان هم‌پیمان شوند، یا حداقل با نیمی از شیطان یا ربع شیطان. از این‌روست که می‌بینیم چین کمونیست، امروزه برای حفظ دستاوردهای خود و رقابت با شوروی، با قدرت‌های راست‌گرا در جهان زد و بند می‌کند. اتحاد جماهیر شوروی نیز همین شیوه را در پیش گرفته است.

بنابراین، یک جنبش انسانی در یکی از مراحل خود غالباً به مؤسسه و نهاد تبدیل می‌شود. چه زمانی چنین می‌شود؟ زمانی که پیر و کهنه می‌شود. جنبش، ابتدا که جوان و پویا و در حرکت است، بیم و هراس ایجاد می‌کند و بی‌باکانه به جلو می‌رود تا اینکه بنیان‌گذاران جنبش از نفس بیفتند و خسته شوند. در این حالت به فکر حفظ موقعیت خود می‌افتند و دیگر با مردم درگیر نمی‌شوند و با همۀ گروه‌ها پیمان اتحاد می‌بندند و به فکر حفظ منافع خود می‌افتند.

 

دکتر شریعتی در یکی از کتاب‌های خود می‌گوید: «در فرانسه خواستم مجلۀ ژون افریک [۳] را بخرم. دیدم دستگاه امنیتی فرانسه همۀ شماره‌های این مجلۀ نوپای آفریقایی را جمع‌آوری کرده است. با خود گفتم سبحان‌الله! فرانسه که مهد آزادی و مرکز انواع گرایش‌ها از کمونیسم تندر تا تراتسکی تا راست‌گرایی و اگزیستانسیالیسم و انواع تفکرات است، چگونه از این مجله در هراس است و آن را از بازار جمع‌آوری می‌کند؟»

 

علت این بود که این مجلۀ نوپا بود و وابسته به جنبشی جدید و نوخاسته که بی‌باکانه و گستاخانه حرکت می‌کرد و همه را به هراس انداخته بود، ولی دیگر جنبش‌ها و مکاتب در حال تبدیل به مؤسسه‌هایی بودند تا به فعالیت‌های خود سرگرم باشند.((

 

تحلیل: مطلب فوق الذکر همون دولتی شدن اقتصاد در ایران و ایجاد چسبندگی های سازمانی رو به خوبی مطرح کرده.....شاید بتوان گیر اصلی عدم وجود انعطاف دولت در عمل و ایجاد فساد را در همین مورد بتوان یافت.

اینجاست که به وجود آمدن سازمان هایی مردم بنیاد(مانند جهاد سازندگی در اوایل انقلاب) توسط خود مردم انقلابی به خوبی درک میشود....ما امروز به نهادهایی جوان داریم، نهادهایی تسهیل گر که کارکردهای انقلابی روی زمین مانده حرکتمان را بلند کند.

  • محمد صادق ترابی فرد
۲۳
ارديبهشت


بسم الله الرحمن الرحیم

شقشقه ­ای از یک روستازاده[1]

مطلع سخن را از تاریخ می­آغازم(در چه زمانی زندگی میکردیم؟)

تاریخ همیشه علاوه بر آن­که مایه عبرت آیندگان است، منشا درس­هایی از خلقت خداوندی برای اهل تدبر است، به این مقدمه قصد را بر این گذاشتم تا از تاریخ کشورمان چند رشحه­ای بنگارم تا یادمانی شود برای آنچه که در آینده خواهد آمد؛ نکته نخست را همه بدان آگاهیم که ایرانیان نخست تمدنی بودند که از قنات استفاده کردند یا از آن­دسته از معتقدات مردمان این بوم این گزاره به یاد مانده است که در زمینی که کشت نشود دیوان لانه میکنند، از سبک زندگی­های این مردم نیز خلق و خوهایی از جمله احترام به نان، درست مصرف کردن مواد غذایی و عدم وجود زباله در زندگی هنوز به یاد مانده، مردمان سرزمین من بیکاری را روزگاری عار میدانستند و آنها دائم در حال جنب و جوش بودند[2] و هزاران گفته­ی بعضا ناگفته دیگر که تحقیق و یاد! آن بماند به قلب درمانده از روزگار! خواننده محترم، اما با این یادکرد دوست دارم تا تحلیلی داشته باشم از جامعه ای که زی ما در آن است؛[3]

در چه زمانی زندگی می­کنیم؟

در بیان معضلات و مشکلات جامعه ما در مباحث مختلف میتوان غور کرد و اندیشید ولی آنچه هم دغدغه امروز جامعه ماست و هم مجال سخن بنده در این مقال بر آن است، بحث ثروت است که قصد دارم در سه بخش درباره آن تحلیلی خدمت شما خواننده گرامی ارائه دهم.

توازن و تراکم سرمایه

نخستین وجه از وجوه معضلات جامعه امروز ما بحث توازن و تراکم سرمایه است، این بدین معناست ثروت فوق­ العاده زیاد کشور ما در بعضی جاها بیشتر از بقیه است، این ثروت در جایی متمرکز شده است و همین شده ریشه و بنیان بسیاری از مشکلات و مفاسد اقتصادی جامعه ما، به عقیده بسیاری از کارشناسان طی هر سازوکاری که ثروت، به منظور هر هدفی، در یک­جا تجمیع شود باعث قدرت گرفتن دارندگان این ثروت شده و در استثمار دیگر نیروهای فعال کشور به جریان خود قوت میبخشد. اگر هم قضیه استثمار را در نظر نگیریم، نمیتوانیم توزیع ناعادلانه ثروت را در بین حتی استانهای کشور از نظر دور کنیم. به راستی دلیل این معضل چیست؟

توزیع سرمایه

پیرو این شکل­گیری از ساخت اقتصادی کشور، این تراکم سرمایه نوع توزیع خاصی از خود را شکل میدهد که باعث بسیاری از نابرابری­های کنونی شده است، از جمله این نابرابری­ها، تبعیض جغرافیایی­ای است که در کشور ما حکمفرماست، نمونه این تبعیض­ها تفاوت محسوسیست که بین استان­های کشور و همچنین در درون استان­های کشور بین یک شهر بزرگ و روستاهای آن است. به راستی دلیل این همه چیست؟ این سوار شدن عده­ای بر دوش عده­ای دیگر اقتضای چه چیزی بوده؟

تولید سرمایه

اما خوب است نگاهی هم به بخش تولید کشور داشته باشیم، بخش تولید کشاورزی در ایران اساسا بعد از انقلاب سفید دهه چهل شمسی رو به افول و وابستگی گذاشت، طوریکه قبل از آن کشور در محصولات کشاورزی صادرکننده بود ولی بعد از آن از جمله واردکنندگان این محصولات شد، در زمان کنونی نیز کشاورزی با خطرات عدیده­ای مانند تصرف غیرمجاز اراضی و حفر چاههای غیرمجاز است، در بخش صنعتی نیز میتوان گفت که تولیدات ما اکثرا مونتاژی هستند تا تولیدی، سرمایه­بر هستند تا کاربر و اشتغال­زا و مشکلات عدیده دیگر نیز در این بخش وجود دارد، کالبد کشور ما نیز تبدیل به شهرهایی شده که همگی مصرف کننده و واسطه­گرند تا تولیدگر.

برای تحلیل این وضعیت بهترین اصطلاحی که میتوان به کار برد این است که جامعه ما بیشترین لمس تاریخی را با مجازی­ترین قسمت خود دارد، برای درک بهتر این اصطلاح تفکر در باب علت و معلول کافی باشد، مثلا واسطه­گری در اقتصاد اگرچه یک نیاز است ولی در صورت حجیم شدن آن شاهد این خواهیم بود که جامعه از علت اصلی رشد درآمد،که تولید باشد، دور میشود. به راستی زمینه اصلی این امر چیست؟

از آن به این چه شد؟

برای یافتن علت اصیل معضلات فوق­ الذکر شاید خوب باشد تا نگاهی به یک تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی ایرانِ این چهل ساله بیندازیم، جامعه ایرانی در این 40 ساله از یک جامعه روستانشین و کشاورز به سمت شهرهایی کوچ کرده است که با شهرهای قدیمتر از خود تفاوت­های بنیادین دارد، شهرهایی بزرگ و مصرف­کننده که با خیابان­ها و بزرگراه­های غریب با بوم ما تکه پاره شده همین مزید بر علت است که شهروندان برای تامین مایحتاج خویش نیاز بیش از حد به واسطه­گری داشته باشند و این مزیت واسطه­گری باعث جذب ثروت زیادی به یک بخش به نام خدمات شده است، از طرف دیگر معضلی به نام نفت باز هم باعث شده تا تولید در کشور ما به سمت هر چه بیشتر غیرواقعی شدن پیش برود، از این حیث میتوان اثبات کرد که معضلات فوق از جمله نقص در تولید و مشکلات در توزیع و تراکم ثروت به دلیل حجیم شدن جمعیت در شهرهای جدید است. در واقع اینگونه میتوان گفت که در وسعت جغرافیایی ایران میزان ثروت بالایی وجود دارد، اگر این حجم از ثروت به صورت نقطه­ای(شهری) تراکم پیدا کند باعث پدید آمدن شکل جدیدی از تولید میشود که فساد و واسطه­گری جز ذاتی آن است.

چه باید اندیشید؟

  • محمد صادق ترابی فرد