یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

شقشقه ای از یک روستازاده

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۴۱ ب.ظ


بسم الله الرحمن الرحیم

شقشقه ­ای از یک روستازاده[1]

مطلع سخن را از تاریخ می­آغازم(در چه زمانی زندگی میکردیم؟)

تاریخ همیشه علاوه بر آن­که مایه عبرت آیندگان است، منشا درس­هایی از خلقت خداوندی برای اهل تدبر است، به این مقدمه قصد را بر این گذاشتم تا از تاریخ کشورمان چند رشحه­ای بنگارم تا یادمانی شود برای آنچه که در آینده خواهد آمد؛ نکته نخست را همه بدان آگاهیم که ایرانیان نخست تمدنی بودند که از قنات استفاده کردند یا از آن­دسته از معتقدات مردمان این بوم این گزاره به یاد مانده است که در زمینی که کشت نشود دیوان لانه میکنند، از سبک زندگی­های این مردم نیز خلق و خوهایی از جمله احترام به نان، درست مصرف کردن مواد غذایی و عدم وجود زباله در زندگی هنوز به یاد مانده، مردمان سرزمین من بیکاری را روزگاری عار میدانستند و آنها دائم در حال جنب و جوش بودند[2] و هزاران گفته­ی بعضا ناگفته دیگر که تحقیق و یاد! آن بماند به قلب درمانده از روزگار! خواننده محترم، اما با این یادکرد دوست دارم تا تحلیلی داشته باشم از جامعه ای که زی ما در آن است؛[3]

در چه زمانی زندگی می­کنیم؟

در بیان معضلات و مشکلات جامعه ما در مباحث مختلف میتوان غور کرد و اندیشید ولی آنچه هم دغدغه امروز جامعه ماست و هم مجال سخن بنده در این مقال بر آن است، بحث ثروت است که قصد دارم در سه بخش درباره آن تحلیلی خدمت شما خواننده گرامی ارائه دهم.

توازن و تراکم سرمایه

نخستین وجه از وجوه معضلات جامعه امروز ما بحث توازن و تراکم سرمایه است، این بدین معناست ثروت فوق­ العاده زیاد کشور ما در بعضی جاها بیشتر از بقیه است، این ثروت در جایی متمرکز شده است و همین شده ریشه و بنیان بسیاری از مشکلات و مفاسد اقتصادی جامعه ما، به عقیده بسیاری از کارشناسان طی هر سازوکاری که ثروت، به منظور هر هدفی، در یک­جا تجمیع شود باعث قدرت گرفتن دارندگان این ثروت شده و در استثمار دیگر نیروهای فعال کشور به جریان خود قوت میبخشد. اگر هم قضیه استثمار را در نظر نگیریم، نمیتوانیم توزیع ناعادلانه ثروت را در بین حتی استانهای کشور از نظر دور کنیم. به راستی دلیل این معضل چیست؟

توزیع سرمایه

پیرو این شکل­گیری از ساخت اقتصادی کشور، این تراکم سرمایه نوع توزیع خاصی از خود را شکل میدهد که باعث بسیاری از نابرابری­های کنونی شده است، از جمله این نابرابری­ها، تبعیض جغرافیایی­ای است که در کشور ما حکمفرماست، نمونه این تبعیض­ها تفاوت محسوسیست که بین استان­های کشور و همچنین در درون استان­های کشور بین یک شهر بزرگ و روستاهای آن است. به راستی دلیل این همه چیست؟ این سوار شدن عده­ای بر دوش عده­ای دیگر اقتضای چه چیزی بوده؟

تولید سرمایه

اما خوب است نگاهی هم به بخش تولید کشور داشته باشیم، بخش تولید کشاورزی در ایران اساسا بعد از انقلاب سفید دهه چهل شمسی رو به افول و وابستگی گذاشت، طوریکه قبل از آن کشور در محصولات کشاورزی صادرکننده بود ولی بعد از آن از جمله واردکنندگان این محصولات شد، در زمان کنونی نیز کشاورزی با خطرات عدیده­ای مانند تصرف غیرمجاز اراضی و حفر چاههای غیرمجاز است، در بخش صنعتی نیز میتوان گفت که تولیدات ما اکثرا مونتاژی هستند تا تولیدی، سرمایه­بر هستند تا کاربر و اشتغال­زا و مشکلات عدیده دیگر نیز در این بخش وجود دارد، کالبد کشور ما نیز تبدیل به شهرهایی شده که همگی مصرف کننده و واسطه­گرند تا تولیدگر.

برای تحلیل این وضعیت بهترین اصطلاحی که میتوان به کار برد این است که جامعه ما بیشترین لمس تاریخی را با مجازی­ترین قسمت خود دارد، برای درک بهتر این اصطلاح تفکر در باب علت و معلول کافی باشد، مثلا واسطه­گری در اقتصاد اگرچه یک نیاز است ولی در صورت حجیم شدن آن شاهد این خواهیم بود که جامعه از علت اصلی رشد درآمد،که تولید باشد، دور میشود. به راستی زمینه اصلی این امر چیست؟

از آن به این چه شد؟

برای یافتن علت اصیل معضلات فوق­ الذکر شاید خوب باشد تا نگاهی به یک تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی ایرانِ این چهل ساله بیندازیم، جامعه ایرانی در این 40 ساله از یک جامعه روستانشین و کشاورز به سمت شهرهایی کوچ کرده است که با شهرهای قدیمتر از خود تفاوت­های بنیادین دارد، شهرهایی بزرگ و مصرف­کننده که با خیابان­ها و بزرگراه­های غریب با بوم ما تکه پاره شده همین مزید بر علت است که شهروندان برای تامین مایحتاج خویش نیاز بیش از حد به واسطه­گری داشته باشند و این مزیت واسطه­گری باعث جذب ثروت زیادی به یک بخش به نام خدمات شده است، از طرف دیگر معضلی به نام نفت باز هم باعث شده تا تولید در کشور ما به سمت هر چه بیشتر غیرواقعی شدن پیش برود، از این حیث میتوان اثبات کرد که معضلات فوق از جمله نقص در تولید و مشکلات در توزیع و تراکم ثروت به دلیل حجیم شدن جمعیت در شهرهای جدید است. در واقع اینگونه میتوان گفت که در وسعت جغرافیایی ایران میزان ثروت بالایی وجود دارد، اگر این حجم از ثروت به صورت نقطه­ای(شهری) تراکم پیدا کند باعث پدید آمدن شکل جدیدی از تولید میشود که فساد و واسطه­گری جز ذاتی آن است.

چه باید اندیشید؟

همین تغییر بافت جمعیتی کشور در بخش کشاورزی باعث شد تا زیربنای آن در کشور ما فروبریزد، از طرف دیگر در کشور شاهد آن هستیم که بعد از فروپاشی جهادسازندگی دیگر نهادی عهده­دار روستا ،که منشا تولید کشاورزی است، نشد، شاید در جواب گفته شود که امروزه شاهد طرحهای هادی روستایی هستیم یا روستاها در کشور دارای دهداری هستند یا نهادهای دیگری وجود دارند که متکفل روستا هستند، اما ما در جواب فقط این سوال را مطرح میکنیم که مگر روستا، شهر کوچک است؟ وقتی که درباره روستا یا کشاورزی صحبت میکنیم در اصل در حال صحبت سر یک شکل از زندگی هستیم، از همین­جا گریزی میزنیم به خود دولت و این سوال را مطرح میکنیم که مگر مسئله کشاورزی فقط یک قیمت تضمینی خرید گندم یا چیدن یک سیاست کلان است؟! از دیگر مصائب این حوزه این است که اصل قرار دادن خود کشاورزی خیلی از حواشی مهمتر از اصل که به محیط زیست مربوط است از بین میرود، مثال خوب این قضیه طرح­های یک­پارچه­سازی است که بی­توجه به محیط زیست همه زیست منطقه را از بین میبرد. این جزء­نگری و عدم تفوق تفکر بومی و مستقل فقط به روستا آسیب نزده و این قضیه در مورد عشایر نیز صدق میکند، چراکه با این تخته ­قاپو[4] کردن عشایر در اصل ارگانیک ­ترین و سازگار با محیط زیست­ ترین شیوه تولیدات دامی از بین میرود.

در مقابل تجربه انقلابی ما یک الگوی خوب را در کارنامه خود دارد، این تجربه همان تجربه جهاد سازندگی است که در مقطع دفاع مقدس کارنامه خوبی را از خود به جای گذاشت  و پس از آن نیز در روستاها عهده­دار مسائل آنها شد، در نقد و بررسی این نهاد سخن بسیار است اما درباره درون­مایه خالص این نهاد چند نکته میتوان متذکر شد: نخست اینکه مبنای این نهاد عبارت بود از سازوکار تخصیص اقتضا به استعداد، به بیان بهتر این نهاد مرکزی بود برای رساندن استعدادها به نیازهای واقعی جامعه، و این تخصیص در راستای امربه معروف و نهی از منکر اجتماعیست،[5] نکته دوم هم اینکه ویژگی اصیل این نهاد این بود که تک بعدی نبود، این بدین معناست که این نهاد فقط خود را مسئول تنها یک بعد از مسئله نمیدید، بلکه با مسئله به صورت واقعی برخورد می­کرد، مثلا وقتی خود را مسئول روستا میدید، فقط تکیه بر کشاورزی یا چیز دیگر نمیکرد، بلکه امور دیگر مانند آموزش، بهداشت  و... را در بر میگرفت، در واقع این تمرکز بیش از حد بر روی کشاورزی مزید بر علت فروپاشی آن بود، اما نکته آخر هم این­که ساختار این نهاد از بالا به پایین و سیاستگذارانه نبود، بلکه دارای ساختاری مردم­محور و غیرمتمرکز بود.[6]

به نظر نگارنده مشکل کشاورزی این است که هسته ­های مقاومت خود را که روستا باشد، از دست داده است، و این امر با بی­ اهمیتی به بستر طبیعی تولید در ایران(که شهری نیست) درحال وخامت است و برای تقویت و احیای آن باید ((زندگی روستایی)) احیا شود و اولین قدم برای این کار، احیای درست جهادسازندگی است، یعنی شبکه­ ای تسهیل­گر با حمایت دولت تشکیل شوند که با ((سازوکار تخصیص مهارت به نیاز)) این بار زمین مانده را بلند کنند، مبنا برای این کار بایستی این باشد که ما نیاز به روستاهایی داریم که به صورت خوداتکا در هر شرایطی فقط تولید کنند، از ویژگی­های این روستا این است که خانه­سازی در آن به صورت ارزان و بومی باشد، از نظر اجتماعی به صورت تعاون و یاریگری پیش برود، کشاورزی یا صنعت به صورت ارگانیک و بدون ضایعات باشد، برای هر فعالیت اول به داشته ها نگریسته شود، مثلا یکی از این موارد استفاده از بذرهای بومی است که خطرات مرسوم بذرهای اصلاح شده را ندارد[7]،[8] طبیعیست که در صورت انجام این کار تولید از مقیاس بزرگ و مصرف­ محور شهری به سمت مقیاس کوچک و نیاز محور پیش میرود، از سوی دیگر سیل جمعیت به شهر رانده شده به دلیل برگرداندن مزیت­هایش به سمت روستا باز­خواهد گشت و دیگر با معضلات ریشه­ای فوق نیز روبرو نخواهیم بود چراکه دیگر بستر آن وجود نخواهد داشت.

مسئله روستایی کردن شکل تولید تاثیر به ­سزایی بر روی تولیدات صنعتی خواهد داشت، از جمله اینکه با این کوچک­سازی مقیاس تولید دیگر نیازی به اعتبارات عظیم بانکی نیست، تنوع در تولید با توجه به بوم هر منطقه به عنوان مزیت انعطاف­ دهنده و ضدضربه ­ای را برای کشور به همراه خواهد آورد که خود مقوم نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه است، نه اینکه نظامی به نام اقتصاد بر فرهنگ و اجتماع ما حکمفرما شود.


پ.ن1: این مطلب در شماره خرداد ماه ماهنامه پدافند اقتصادی به چاپ رسیده

پ.ن: طبق آمار رسمی وزارت کشور و وزارت بهداشت چیزی حدود 15 میلیون نفر از هموطنان ما از کسانی هستند که در مناطق ویژه(حاشیه شهرها که مهاجر نشین و بدون خدمات سالم شهری و... هستند)زندگی میکنند، تازه این آمار جدای از کسانی است که به جایی مهاجرت کرده اند که خدمات درستی دارد، همچنین آمارها نشان میدهند که تا زمانه انقلاب اسلامی 30000 روستا در ایران خالی از سکنه شدند و همچنین این آمار از دوران انقلاب اسلامی تا زمان ما به 15000 روستا رسیده است!!!!تازه این آمار جدا از آمار کسانی است که از روستا مهاجرت کرده اند و در حاشیه شهرها نیستند. 



[1] استعاره از دل­یاد و دل­خونی دانسته یا نادانسته از 80 درصد از ایرانیان که روستازاده اند.

[2] دقت شود که اینجا سخن از فرد، فرد آنها کردم نه از جامعه آن زمان، چه آنکه ممکن است افراد یک جامعه خوب باشند ولی جامعه خوب نباشد، چراکه این خوبی آنها در ((جهت)) خاصی از یک جامعه است.

[3] شاید خواننده گرامی با خواندن قسمت­های بعدی بحث چنین بیندیشد که بنده قیاس مع­الفارق کرده­ام،  در جواب اینگونه میگویم که باالواقع چنین نیست، زمان قدیم، زمان قدیم است و ... اقتصاد نیز از اعتباراتیست که در زمانه کنونی انجام شده است و قرار نیست همه زمانها دارای چنین اعتباری باشند.

[4] تخته قاپو کردن عبارت از یک سیاست رضاخانیست برای یکجانشین کردن ساختار زندگی پویا و منعطف عشایری در تولید محصولات دامی.

[5] این موضوع در شماره سوم این نشریه با عنوان لزوم نهادسازی برای مقاوم­سازی اقتصادی توسط همین نگارنده مورد بررسی قرار گرفته است.

[6] یک نکته اینجا مورد مداقه است و آنهم این است که منظور از استفاده از لفظ مبنا بدین معناست که ما چیزی را نمدانیم ولی به سمت آن حرکت میکنیم تا آن محقق شود، مثلا اقتصاد مقاومتی نیز همین گونه است، الان نمیدانیم که آن چیست، ولی با دانسته­هایمان به سمت آن باید حرکت کنیم.

[7] این مورد در پژوهشی که توسط آقای اسفندیار عباسی در سال 79 به اثبات رسیده است که استفاده از بذرهای اصلاح شده دروغی بیش نیست.

[8] برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به سایت((در خدمت اصلاح الگوی مصرف)) به نشانیwww.eabbassi.ir

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی