کالای چینی خطرناکتر است یا تحریم آمریکایی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
وقتی کونگ فوکارها و کابوی ها بر علیه پهلوانان دست به یکی میشوند
مقدمه:
ضربان قلب اقتصاد یک کشور همواره بسته به کمیت، کیفیت و رقابت پذیری تولید داخلی آن کشور است[1]، اما به نوعی میتوان گفت در دنیای ما قانون جنگل در روابط بینالملل حکمفرماست و این خود مهمترین عامل برای در معرض ضربات قرار گرفتن جمهوری اسلامی است، ضرباتی که با نامردی تمام بر دوش ملت بزرگ ایران گاها سنگینی میکند، ولی این ضربات همه در یک سطح نیستند در این نوشتار نیز بنده قصد دارم تا در چند بخش این ضربات را به استحضار خوانندگان گرامی برسانم، در این مجال بنده بین دو مفهوم تمایز قایل شدهام، این دو مفهوم یکی خود تولید است و دیگری زیر ساختهای تولید، منظور از خود تولید، خود کمیت و کیفیت کالاهاست ولی آنچه در علم اقتصاد به آن زیرساخت تولید گفته میشود عبارتست از تسهیلات درونی یک کشور به منظور فراهم آمدن فعالیت تجاری و تولیدی مانند شبکههای ارتباطی، نهادهای مالی و انرژی و امثال این مفاهیم است.
ضربات چینی
همانطور که در مقدمه به عرض خواننده گرامی رساندم، در این نوشتار قصد دارم تا میان دو نوع ضربه تفاوت قائل شوم بر همین اساس نخست در این بخش در تحلیل ضرباتی سخن خواهیم راند که فقط و فقط به خود تولید آسیب وارد میکنند، در این ضربات کشور اولیه با سوء استفاده از قوانین ناقص و همچینین فراهم بودن بساط رقابت در کشور هدف سعی بر فروش بیشتر اجناس و تقویت تولید داخلی خود است، از این دست کارها در کشور ما بیشتر توسط کشور چین صورت میگیرد، به همین مناسبت در بنده این ضربات را ضربات چینی نامگذاری کردهام که در ذیل به این موارد خواهیم پرداخت:
دمپینگ
اولین و مهمترین این ترفندها که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، کلک قدیمی و کارای دمپینگ است، در علم تجارت به فروش کالا زیر قیمت داخل به کشورهای دیگر را دمپینگ میگویند، یکی از مصادیق این امر در بازار داخلی ما شرکت سامسونگ است که با فروش معمولا 25 درصد زیر قیمت محصولات خود در بازار داخل ما سعی در تثبیت جایگاه خود در کشور ما دارد، این قضیه اما در مورد چین به گونهای دیگر است، این کشور به دلیل دارا بودن کارگر ارزان قیمت و ارزان تمام شدن محصول نیازی به این کار ندارد، این امر حتی باعث شده است تا سرمایگذار ایرانی نیز به این کشور برای احداث کارخانه برود، مصداق خوب این کار شرکت نامآشنای فراسو است که صاحب کارگاه تولیدی در هنگکنگ است.[2]
عملیات روانی
از کارهای ناشایست معمول در تجارت بینالملل عملیات روانی علیه تولید کشور هدف یا بالعکس تبلیغات بیش از حد از کالای خودی در برابر کالای کشور هدف است، چنانکه خیلی از بدبینیها از تولید داخل ناشی از همین فعالیتهاست، البته این کارشکنیهای تبلیغاتی همواره هدفی جز تاثیرگذاری بر روی ذهن مخاطب را ندارد، اینجاست که بار مسئولیت بر روی خریدار است که خود ببیند که چه کس چه میگوید، البته از مصادیق واضح این کار، فعالیتهای سفارت کره جنوبی است که با خریداری برخی از پلهای هوایی تهران یا به طور غیر مستقیم درصدد تبلیغ تولیدات کشور متبوع اش است. عملیات روانی در برخی اوقات در بیرون از خاک کشور صورت میگیرد تا بازار محصول داخلی از بین برود، این کار در عراق برای شرکتهای خودروساز داخلی اتفاق افتاد و باعث از دست رفتن فرصت تولید خودروی در خاک عراق شد و دست آخر کارخانه تولیدی که برای محصول ایرانی ساخته شده بود، متعلق به خودروساز چینی شد.[3]
البته این مسئله جنبههای عملیای هم دارد نمونه بارز این مسئله در سرویسهای رایانامه ایرانی مشاهده میشود؛ هنگامیکه کاربر قصد ارسال پیام از این سرویسها به سرویسهای خارجی را دارند با مشکل مواجه میشوند.
آمار سازی
یکی از شگردهای کشورها و موسسات برای نیل به اهداف خود آمارسازیهای نادرست، موجهکننده یا بعضا به غلتانداز است، این مسئله به سه گونه مطرح است، یکی اینکه عدهای با همین آمار سازیها سعی در به هم زدن یک بازار یا قیمتی را داشته باشند، این اتفاق نامبارک از اواخر سال 2014 با گزارش غلط IMF مبنی بر کاهش تولیدات صنعتی ژاپن و آلمان و همچنین تحلیلهای مغرضانه موسسات تحقیقاتی متعلق به سعودیها منجرو به کاهش شدید قیمت نفت شد، شق دوم این فریب ارائه آمار غلط در برآورد هزینهها یا مدت زمان ساخت محصولات مختلف است، این شگرد باعث میشود تا دستگاه محاسباتی فرد خراب شود و در مواردی باعث میشود تا باور به ساختن یک محصول از بین برود، اما مورد آخر از این دست کلکها این است که یک شرکت با آمارسازی مغرضانه سعی در سودده نشان دادن یک محصول یا یک پروژه اقتصادی میشوند، این شگرد در قرن گذشته بارها توسط آمریکا استفاده شده است و در ورشکستگی اقتصادهایی مثل کلمبیا نقش اساسیای را داشته است.[4]
جاسوسی اقتصادی و شبیه سازی
چین همیشه به کپیبرداری شهره عام و خاص بوده است، سوال اینجاست که چین چگونه این حجم از کپیبرداری را انجام میدهد، باید گفت قسمتی از این کپیبرداریها به خاطر جاسوسیهای گسترده اقتصادیای است که این کشور از کشورهای دیگر میکند، چینیها با استفاده از روحیه کار جمعی و پشت کار فراوان چه در دانشگاهها و چه در بازارهای کسب و کار درحال جمعآوری اطلاعات فنی، اقتصادی و علمی از سطح جهان هستند، از قربانیان اصلی این ترفند در کشور ما صنایع دستی ما هستند، چنانکه مثلا صنعت فرش در کشور ما قربانی کپیبرداری چینیها و پاکستانیها هستند و این صنعت چند هزار ساله در حال احتضار رفته است.
موارد متفرقه
موارد دیگری نیز در فهرست این نوع ضربات قرار میگیرد که به دلیل کمبود منابع و همچنین مخفی بودن آنها مطلب زیادی نمیتوان دربار ه آنها گفت، این موارد عبارتند از؛ رشوه، اخاذی، پولشویی، قاچاق، راهکارهای مالی
تحلیل و بررسی این نوع ضربات
آنچه درباره تحلیل از این دست اتفاقات میتوان گفت این است که همه این موارد، مواردی خرد و مقطعی هستند که فقط در صورت اعمال بلند مدت آنها دارای آثار تخریبی فراوان هستند، مگرنه در کوتاهمدت این موارد طبیعی کار در بازار تولیدات مختلف است، این موارد از آن جهت جدی نیستند که حتی در صورت تشدید باز هم توانایی و پتانسیل تولید کالای مد نظر باقی خواهند ماند، ولی این امر توجیه کننده آن نیست که نبایست جلوی آن گرفته شود.
ضربات آمریکایی
اما ضربات اقتصادی شق دومی هم دارند و آن هم آن دسته از ضرباتی هستند که در صورت اعمال، کل نظام تولید را دچار اختلال میکنند، این نوع ضربات نوعاً به زیر ساخت تولید آسیب وارد کرده و آن را هدف قرار میدهند، اعمال کنندگان از این دست ضربات،کشورهایی هستند که بر خلاف دسته اخیر به دنبال نفع خود نیستند بلکه به دنبال اعلان یک جنگ اقتصادی علیه کشور هدف و در پی به ذلت کشاندن آن هستند، این دسته از ضربات را بیشتر به دلیل استفاده بیش از حد آمریکا از آنها در سطح جهان ضربات آمریکایی نامیدم تا ذهن مخاطب بیشتر به به تحلیل این نوع ضربات متبادر شود. و حالا میپردازیم به تحلیل این دست از ضربات که نخست آن دسته از ضرباتی را متذکر میشویم که تا حالا تجربه شدهاند و در مرحله بعد به تحلیل ضرباتی میپردازیم که در آینده نزدیک شاید دچار آنها شویم.
تحریم
بزرگترین حربه که تاکنون علیه ملت ایران به کار گرفته شده است، همین حربه تحریم بوده است که البته با تعاریفی که ارائه شد هدفی جز ضربه زدن زیرساخت تولید داخلی ما ندارند، این ضربات به هفت دسته حمل و نقل، تجارت، علم و تکنولوژی، نفت و گاز، اشخاص و نهادها،مالی و بانکی و زیرساختهای ارتباطی تقسیم بندی میشوند، البته از این دست تحریمها، به ظاهر قصدی به جز تغییر رفتار سیاسی کشورها را ندارند ولی در باطن با کمی تدقیق متوجه خواهیم شد که هدف اینگونه تحریمها در واقع تخریب اقتصاد داخلی است، چرا که با اعمال آنهاست که زیرساختهای تولیدی داخل کشور دچار آسیب میشوند که این خود منجرو به نیل به اغراض ثانویه از جمله سیاسی میشود، یک آمار جالب در مورد تحریمهای اعمال شده بر کشور ما این است که 62 درصد از تحریمهای تجاری، مالی و بانکی، نفت و گاز، حمل و نقل و تکنولوژی که تحریمهای اصلی علیه کشور ما بوده است، مربوط به بعد از سال 2009 یعنی قضایای سال 88(فتنه) است، و از این جالبتر این که آمار بالایی از تحریمهای قبل از این سال مربوط به تحریم های درون سرزمینی آمریکاست(حدود 19 درصد از 38 باقیمانده) که طبیعی بوده است. همین آمار ثابت میکند که تا سال 88 آمریکا نتوانسته بوده که کشورهای دیگر از جمله اروپاییها را متقاعد کند که تحریمها مثمر ثمر بوده یا در توقف حرکت ملت ایران تاثیر داشته است. این خود نشان دهنده این است که یکی از اثرگذارترین مولفهها بر روی تولید داخلی خود خواستهای سیاسی مردم ایران بوده است که در بازی طراحی شده توسط دشمن میتواند به قوت بازی را ببرد، مجال برای شکافتن همه هفت بخش تحریمها نیست ولی به جرات میتوان گفت اصلیترین تحریمها به کشور ما یکی تحریمهای نفتی بوده است و دیگری تحریمهای مالی و بانکی، مورد اخیر در دادهنمای زیر به خوبی نمایش داده شده است:
نقشه هوایی تحریمهای مالی و بانک
تحریمهای فوق خود باعث تحولی در سیستم مالی
کشور ما شدند که از جمله آنها میتوان به ایجاد شفافیت مبتنی بر سامانه در بازار
ارز با تاسیس مرکز مبادلات ارزی، سامانه پورتال ارزی و سامانه نظارت ارزی(سنا)،
راهانداری شبکه شبه سوییفت در بانکهای داخلی(سپام)[5] و
منطقیتر شدن نرخ ارز اشاره کرد، ولی اساسیترین راهکار مقابله با این نوع تحریمها راهکار پیمانهای پولی دو جانبه و چند جانبه
است که همچنان توسط مسئولین بانک مرکزی مغفول مانده که این خود جای بسی سوال دارد.[6] در
ضمن در این تحریمها یک درس مهم دیگر نیز گرفته شد و آنهم خود دلار بود، دلاری که
در دوران ما بسیاری از اقتصادها از جمله چین در پی تطهیر اقتصادشان از آن هستند،
بله یک مشکل زیرساختی تولید ما دلاریست که شده نبض بازار.
اما شاید مهمرین مورد از موارد تحریم، تحریمهای علمی است که از می 1995 و با تحریمهای داخلی آمریکا آغاز شد و آخرین مورد آن در اکتبر 2012 در تحریم فناوری کشتی سازی در اتحادیه اروپا تکمیل شد، شاید بتوان این مورد را مهمترین عامل آسیبرسانی به تولید داخلی دانست، چرا که تکنولوژی در دوران حاضر به مثابه خوراک است برای بدن صنعت، خدمات و کشاورزی، همانطور که در این بخشها مشاهده فرمودید دشمن همواره در پی حمله ریشهای به تولید و اقتصاد کشور ما بوده است.
خرابکاری صنعتی
خرابکاریهای صنعتی از جمله مواردی است که هم میتوان در عوامل مخرب در تولید محسوب کرد و هم در عوامل مخرب در زیرساخت تولید، این مورد که بیشتر در بخش صنعت هستهای کشور عیان شده است، ولی احتمال بروز آن در همه بخشها وجود دارد، چنانکه در سال 1389 با ویروس استاکسنت خود را نشان داد.
بیوتروریسم
نیروی انسانی یک کشور بزرگترین سرمایه آن کشور است، اگر کشوری در جنگ اقتصادی بتواند به وسیله صادرات مواد غذایی آلوده، تغییر الگوی مصرف، صادرات داروی تقلبی یا مسموم به کشور هدفش، سلامت آن کشور را هدف قرار دهد، باعث میشود تا اساسیترین زیرساخت اقتصادی آن کشور نابود شود، فقط به این فکر کنید که در صورت افزایش حتی یک درصد از سرمایه در گردش بخش سلامت یک کشور چند برابر سرمایه در گردش بخشهای اقتصادی آن کشور خارج خواهد شد. در کشور ما هم بیم آن میرود تا با این خطر بسیار مهم مواجه باشیم، به طور مثال متاسفانه گمان میرود مانند این دست فعالیتها توسط فردی به نام باقر نمازی(که قبل از انقلاب 18 سال استاندار خوزستان بوده است)در پوشش مشورتی و خیلی موارد دیگر و با لابیگریهای دولتی مستقیما خیلی از این پروژهها را مدیریت میشود.[7]
مشاورههای خیرخواهانه!
در پیجویی خرابکاریهای زیر ساختی میتوان از مشاورههای به ظاهر خیرخواهانه نام برد، در این نوع فعالیتها کشور ضربهزننده در ظاهری خیرخواهانه به دنبال این است که اهداف اکثرا استعماری خود را پیاده کند، در واقع میتوان به این حقیقت اشاره کرد که هر ملتی باید به فکر خودش باشد و با توجه با استعدادها، ظرفیتها و شرایط خودش برای خودش تصمیم بگیرد، منطق انقلاب اسلامی نیز همواره همین بوده است که برای هیچ ملتی تصمیم نمیگیرد، با این تعریف استعمار عبارت میشود از اینکه کشوری یا دولتی در پی آن باشد که برای یک ملت دیگر فکر کند و تصمیم بگیرد، در کشور ما نیز این امر با مسئله انقلاب سفید(که منجرو به نابودی زیرساخت کشاورزی و روستایی کشور شد) و موارد دیگر تجربه شده است که نگارنده در مطالب پیشین به آن اشاره کرده است، البته از این دست فعالیتها همیشه محل نزاع بوده است، عدهای با این ادعا که باید از تجارب جهانی استفاده کرد و مانند جهانیان شد این مشورتها! را میپذیرند ولکن عدهای در مقابل جواب میدهند که اگر میخواستیم طعم جهان را بچشیم چرا انقلاب کردیم؟![8] در نظر این گروه بایستی خودمان بر اساس شرایط خودمان فکر کنیم و تصمیم بگیریم، در واقع دشمن چه در سیاست و چه در اقتصاد در پس تئوریهای به ظاهر منطقی همواره فکر ما را و دستگاه محاسباتی ما را هدف قرار داده است که اگر ما دیر بجنبیم بیمایه فطیر است، البته یک وجه دیگر این مسئله تربیت است، این کشور(های استعمارگر) با تربیت استعدادهای داخلی باز هم به دنبال پیادهسازی نقشههای شوم خود هستند، البته اشتباه نشود اینجا منظور از تربیت، تربیت افراد در رشتههای مختلف علوم اجتماعی نظیر اقتصاد و سیاست و ... است.
روی دیگر دست نامرئی
شاید شما هم اصطلاح دست نامرئی آدام اسمیت را شنیده باشید، منفعت شخصی که خود، کنترل کننده بازار است، این تعبیر اما در کتاب ((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) با لفظ دیگر جایگزین شده است؛ مشت آهنین و منظور نویسنده از به کار بردن این اصطلاح تذکر این نکته است که اقتصاد جهان امروز و به خصوص اقتصاد ایالات متحده آمریکا تبدیل به یک اقتصاد ابرشرکتسالار شده است که هر لحظه آنها در پی این هستند که کشوری را به وسیله ابزار خودشان ببلعند، حربههایی که با نامهای زیبایی همچون بازسازی و سرمایگذاری خارجی عجین شدهاند، این وامها معمولا با یک سری تحلیلهای منفعتطلبانه صورت میگیرد که معمولا با آمارسازی همراه است، در ظاهر هم هدف این وامها رشد درآمد ملی در بلندمدت اعلام میشود، منطقیست که هیچکس اطلاع ندارد که در بلندمدت چه اتفاق میافتد، پس همه چیز به اعتماد باز میگردد! این تجربه یک بار در کشور ما در دوران سازندگی! تجربه شده است ولی آنموقع به دلیل دارا بودن درآمدهای نفتی قادر به بازگشت وام شدیم، ولی این سوال مطرح خواهد شد که کسانی که هماکنون به دنبال مذاکرات انتظار افزایش سرمایگذاری خارجی و اعطای وامهای خارجی را دارند در آینده با چه نفتی خواهند توانست این وام را بازگردانند، این مسئله تازه در کنار خیلی از مسائل دیگر قرار دارد مثلا اینکه کشورهای وام دهنده در کنار وام امتیازات خاص و هدفدار خود را میخواهند و در ازای فعالیتهای خاص آن را اعطا میکنند، آیا سرمایگذاری در داخل کشور بر اساس حساب و کتاب منفعتی آنها و همچنین وامهایی که فقط در موارد خاص استفاده میشوند، اقتصاد ما را به شکل دلخواه آنها درنمیآورد؟
تحلیل این اقدامات
با تحلیل از این دست اخیر از ضربات به این پی خواهیم برد که این اقدامات برعکس اقدامات قبلی کلان و ریشهای هستند که در هر صورت زیانبارند و باید به شدت با آنها مقابله جدی شود. به علاوه اینکه با توجه به کلان بودن این ضربات ما نیازمند کار فکری هستیم تا عملی.
[1] شاید اینگونه اندیشیده شود که این ضربان بسته به سرمایه در گردش و رشد در درآمد ملی آن کشور باشد، ولی این دو هر چه باشند، عارضهای هستند که از سوی تولید داخلی آن کشور حاصل میشوند، این تحلیل در قسمتهای بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
[2] البته این کار شرکت فراسو، به نوعی تحسین برانگیز است؛ چرا که این شرکت با احداث همزمان کارخانه در کشور خودمان سعی در انتقال تجربیات جهانیست.
[3] التبه ناگفته نماند که بسیاری از این عملیاتهای روانی علیه محصولات داخلی توسط رقبای داخلی شکل میگیرد و همگی منشا خارجی ندارند.
[4] علاقهمندان به مطالعه بیشتر درمورد این مبحث به کتاب((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی)) نوشته جان پرکینز نشر اختران مراجعه فرمایند.
[5] نکته جالب این است که تا پیش از تشدید تحریمها پیامها و مبادلات بینبانکی کشور در بستر سوییفت انجام میشد که این امکان را به دشمن میداد تا حتی از اطلاعات بین بانکی ما خبر داشته باشد.
[6] تحلیل نقش مثبت تحریمهای اقتصادی در تحقق اقتصاد مقاومتی،روحانی و ابوحمزه،صص8-13
[7] رجوع شود به گزارش سایت خبری-تحلیلی مشرق نیوز به نام: ((حمایت مالی بزرگترین لابی نفتی کشور از برنامه "تحدید نسل" در ایران))
[8] ناگفته پیداست که هدف اصیل این انقلاب زمینهسازی برای ظهور حضرت حجت(عج) است که اگر بخواهیم به رنگ دنیا درآییم این سوال پیش میآید که با این اوصافِ دنیا چرا حضرت ظهور نکردند؟! بله باید طرح نو ریخت که شاید این طرح اقتصاد مقاومتی باشد، طرحی که ((نیاز)) به یک امام در جامعه را ایجاد میکند.