یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

استحکام قرآنی

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۳ ب.ظ

طبق بررسی ای که کردم در رابطه با قرآن چند جریان وجود دارد

1)گروهی که قران را یک نقل میدانند در کنار احادیث ائمه کرام، در نظر اینها قرآن 6000 و خورده ای جمله زیباست که جایگاهی هم سطح احادیث داره، از این لحاظ قرآن کتابیست که نازل شده، نازل نمیشود... یکی از پیش فرض های این جریان این است که ما باالاستقلال قادر به استخراج و اجتهاد حکم دین هستیم و ولایت در این سیر نقشی ندارد....

 

2)گروه دومی هم وجود دارد که به شخصیت قرآن نگاه میکنند و از نگاه این جریان قران یک کل واحد است که دائم در حال نزول است، این گروه چند پیش فرض دارد: اینکه برای فهم قرآن باید تدبر کرد(اینکه تدبر چیه؟ آخر متن یه مقاله گذاشتم)، اینکه قرآن پایگاه دین است و برای حرکت باید از متن دین استمداد کرد، اما این گروه نیز باز دو شاخه است:

2،1)گروهی که مسئله را از هر جا که شده(منابع شناختشان مثل تجربه بشری یا ...)به دست می آورندو برای پاسخگویی دست به استنطاق از قران میپردازند یا ناظر به رشته خود از قران سوالاتشان را میپرسند. خب نقد این گروه این است که اینها تصورات ذهنی اشان را دارن به قران بار میکنند، این نقدیست که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان به طبقات مختلف مفسرین میکنند(در  ادامه خلاصه مقدمه المیزان رو می ذارم).....

یک مورد دیگر هم که این گروه در زمانه ما واقعا به وجود رشته های مختلف علمی اعتقاد دارند در صورتی که این مورد چند نقد اساسی دارد: نخست اینکه در جهان واقع ما شاهد وجود رشته ها نیستیم....بله اینها وجود دارند ولی به شرط تخیل....دوم اینکه به قول خود قرآن این روش روشی فرعونی است که کسی بخواهد بقیه را به صورت ((شیع)) تقسیم کند....گمان نکنید که اگر حضرت حجت ظهور کند 700 رشته علوم انسانی بشود 800 تا....نه!!میشود یکی دو تا یا ... یک مورد دیگر در نقد این جریان اعتقاد به لفظ تئوری است، لفظی که زمانی وجود نداشت و الان هست....چرا؟ چون بشر بریده از وحی غربی نیاز به اداره جامعه داشت باید چه میکرد؟ باید خودش راه حل میداد، همین طور دو اصل اساسی انسانیت یعنی فطرت را و ولایت را با نخبه گرایی و تخصص زیر پا گذاشت و شد تمدن ذلت

یک مورد دیگر در نقد تئوری اعتقاد به دوگان های دروغینی همچون علم و عمل، سوبژه و اوبژه، عین و ذهن و... است که الان فرصت بحث سر اینها نیست.

همینطور یک نقد دیگر در کارکرد نظریه هاست؛ یعنی تبیین و پیش بینی این نیز قابل نقد است که به جای خود نقد خواهد شد.

 

2،2)اما گروه دوم از این سنخ هم گروهیست که ختی حرکت را از متن دین میداند، در قاموس این گروه حتی سرشاخه علوم هم باید از قرآن  گرفته شود، با این دید، اقتصاد(که از اعتبارات زمانه ماست)اصلا وجود ندارد.

پ.ن: البته مواردی که ذکر آن رفت قطعی نیست و به صورت تشکیکی وجود دارد......در این مسیر از مطالب استاد قرآنم آقای محمد برزگر، همین طور از سخنان حجت الاسلام قاسمیان و دوستان دیگر استفاده کردم.

تدبر در قران

مقدمه تفسیر المیزان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی