یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

ما عاقلانه می اندیشیم و عاشقانه عمل میکنیم شهید علم الهدی

یادداشت های یک دانشجوی اقتصاد

میلاد ترابی فرد
اما از اسم محمد صادق خیلی خوشم میاد
دانشجوی کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
فعلا یادداشت های علمی و غیر علمی رو یک جا میگذارم
از هر کس که از این رهگذر میگذرد خواهشمندم تا مطالب بنده را در بوته نقد ببرد

پیام های کوتاه
  • ۶ بهمن ۹۴ , ۰۲:۲۵
    س
  • ۱۵ اسفند ۹۳ , ۲۱:۴۸
    .....
طبقه بندی موضوعی

از ولایت تا کوچه خیابان های تهران

يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ

طرح مسئله

  مسئله ولایت، مسئله­ای نیست که در دوره اخیر و با بروز و ظهور انقلاب اسلامی پدید آمده باشد بلکه این امر ریشه در مبانی و مبادی اسلامی دارد، چه آنجا که در قرآن کریم این ماده 124 بار به صورت اسم و 112 بار به صورت فعل به کار برده شده است و چه آنجا که در احادیث و روایات بسیار از آن سخن به میان آمده است، حال در این میان دو سوال پیش می­آید، یکی اینکه ولایت چیست؟ و ولایت فقیه بر چه مبنایی استوار شده است؟ و مسئله دوم هم این است که وقتی تبیین یک مسئله فهم میشود، چگونه میتوان آن را به میان جامعه کشاند و آن را به منصه ظهور رساند؟ نوشته زیر تلاشیست در این راه تا نخست مسئله ولایت را تبیین کند و بعد از آن از این تبیین مبنا را بیرون بکشد تا در پیشنهادات عملی از اینن مبنا استفاده کند، در قدم دوم نیز بحث سر این است که این تبیین با چه روشی قادر به بروز و ظهور در جامعه است، برای این کار و برای تبیین عمل سه مسئله مورد نیاز است: مبدا، مبنا و غایت که در قسمت زمینه ­ها مسئله مبنا تبیین شده و در قسمت بعد مبدا و غایت یک عمل مشخص میشود. در قدم آخر نیز  نگارنده با ارائه چند پیشنهاد عملیاتی، تمامی تحلیل­های فوق را با مصداق تبیین میکند، باشد که خواننده محترم با نگاه به پیشنهادات منطق را فراگیرد، مگرنه مصادیق ارائه شده، نمونه ­هایی بیش نیستند. در قدم آخر بین مسائل تبیین شده مثالی عملی تر در تبیین به نظر خواننده گرامی داده میشود.

تعاریف

«ولایت» واژه ای عربی است که از کلمه «ولی» به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر بدون آنکه فاصله ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتبی ، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو این واژه با هیئت­های مختلف (به فتح و کسر) در معانی «حب و دوستی»،«نصرت و یاری»،«متابعت و پیروی»و«سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است[1]. در قرآن سخن از «ولاء»،«موالات» و «تولی»زیاد رفته است. در این کتاب بزرگ و آسمانی مسائلی تحت این عناوین مطرح است، آنچه مجموعا از تدبر در این کتاب مقدس به دست می­آید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفی و مثبت؛ یعنی از طرفی مسلمانان، ماموریت دارند که نوعی ولاء را نپذیرند و ترک کنند ولی از طرف دیگر دعوت شده اند که ولاء دیگری را دارا باشند و بدان اهتمام بورزند. ولاء اثباتی اسلامی نیز به نوبه خود بر دو قسم است: ولاء عام و ولاء خاص، ولاء خاص نیز اقسامی دارد: ولاء محبت، ولاء امامت، ولاء زعامت، ولاء تصرف یا ولاء تکوینی.[2]

آنچه از این تعاریف برمی آید، این است که ولایت امری نظری و صرف نیست، بلکه امری به واقع و در حال وقوع است، این بدین معناست که هر چه یک انسان به سمت انسانیت و رشد و خدایی شدن برود، استحقاق بیشتری در هستی در استفاده از جهان دارد، جدا از اینگونه مباحث نظری، این امر عقلانی به نظر میرسد که هر چند یک نفر از بقیه بهتر باشد و انسانیت بالاتری داشته باشد، استحقاق بیشتری از بقیه در آن موضوع داراست، مثلا هر کس که دانش بهتری درباره سد سازی داشته باشد، بیشتر از بقیه استحقاق ساختن یک سد را دارد.

وجه دیگری از مسئله ولایت، مسئله نظاممندی است؛ چنانکه هر کس بر دیگران ولایت داشته باشد، کسان دیگری نیز تحت ولایت او هستند و همین طور کسان دیگر نسبت مقام والاتر ولایت و نسبت به هم وظیفه و درجه و جایگاه پیدا میکنند.

مبنای ولایت

 اما در این میان نکته­ای که باید تذکر داد این است که در هر حرکتی ما نیاز به مبنا و مبادی هستیم، چراکه بدون مبنا و مبادی امکان پذیرش هر تفکر و یا عملی وجود دارد و این خود به مثابه یک بی نظمی و آشوب در پذیرفته­های ماست، با این توصیفات که در بالا ذکر آن رفت به خوبی میتوان دریافت که تنها معیار و ملاک نظام ولایت، مسئله رشد است، چرا که بر اساس این معیار است که یک نفر در جایگاه بالاتری قرار میگیرد و دیگران در جایگاه پایین­تر، به اصطلاح رشد، تنظیم کننده شبکه ولاءهاست.

البته واضح است که در اینجا منظور ما از رشد یک مصداق تام،مجرد و تکوینی نیست، چرا توحید تام و تمام مصداقی ندارد جز گردن نهادن به هر آنچه خداوند فرمان داده است[3]، این مصادیق جزء هستند که توحید مطلق را میسازند، برای درک بهتر این مسئله به جدول ذیل[4] دقت بفرمایید:

رشد و توانمدسازی

البته چنین میتوان گفت که مبنا در موارد فوق امر والاتری به نام بینش یا ایمان است.


چگونگی

زمینه ها

چنانکه در بالاتر رفت، مبنا رشد در ایمان هاست و ایمان ها دارای مصادیق هستند، ولی خوب است قبل از آنکه درباره این گونه موارد صحبت کنیم، درباره انسانی صحبت کنیم که تشکیل دهنده نظام ولایت است.

انسان ها همگی، مفطور به فطرت الهی هستند، درباره چیستی فطرت فراوان میتوان سخن به میان آورد، که همگی در حوصله این مقاله نیستند، ولکن به ذکر ویژگی­های فطرت بسنده می­کنیم، شهید مطهری(ره) در این­باره در کتاب فطرت خود به 5 ویژگی فطرت اشاره می­کند:[1]

·         حقیقت جویی: انسان ها این قابلیت را دارند تا در جستجوی حقیقت به هر مکانی بروند و به هر کاری دست بزنند تا به حقیقت برسند، ماجراجویی­ها و کارهای متهورانه سیاحان نشات گرفته از این حس است، حال باید بستر و ظرفیت برای این عمل فراهم باشد تا انسان ها این مهم را به درستی ادا کنند.

·         گرایش به خیر و فضیلت: و به تعبیر بهتر سخن در اینجا در باب اخلاق است، این مسئله دو جنبه دارد، نخست درساحت فردی که مالکیت نفس نام دارد، و دوم در ساحت اجتماعی است که تعاون در آن معنا پیدا میکند.

·         گرایش به جمال و زیبایی: چه به معنای زیبایی دوستی و چه به معنای زیبایی آفرینی، مثلا آموزش هنر و زیبایی از ویژگی­هایی است که باعث رشد جامعه میشود.

·         گرایش به خلاقیت و ابداع: از ظرفیت­های وجودی انسان­ها این است که با استقلال فکری و ابتکار اشیا جدید بسازد.

·         عشق و پرستش: از نیازهای انسان­ها صفا و صمیمیت است و همچنین از ویژگی های آنها این است که دست دارند بپرستند و همچنین است تشویق انسان­ها

این بدان معناست که با انسان میتوان با زبان خلاقیت صحبت کرد،با زبان حقیقت جویی صحبت کرد و... اینها همگی از ویزگی­های ذاتی انسان هستند، این مطلب درست مقوم مبحث ولایت است چرا که نظام ولایت هم بر فطریات انسان ها اشاره دارد و تخطی از فطریات، تخطی از ولایت نیز محسوب میشود.

ادبیات و ابزار

اما آنچه مشخص است این است که فطرت را همه انسان ها دارند و حتی انسان های بد نیز از ویژگی­های این امر مقدس استفاده میکنند، چنانکه در هنر غیر دینی شاهد این موضوع هستیم، همین­طور باید به این مسئله اشاره شود که ولاء های منفی همیشه با ولاءهای مثبت در جنگ­اند، همین مسئله لزوم وجود ادبیات و گفتمان برای تبلیغ و رساندن پیام ولایت به گوش بشری  میرساند، حال با برگشت به مبانی خواهیم فهمید، ادبیات و ابزار رسیدن پیام باید با استفاده از فطرت و در جهت رشد ولایی باشد با این توصیفات آموزش یک تخصص یا کمک کردن در حل مشکلات شخصی یک نفر هم میشود ابزار رسیدن پیام ولایت و رشد به جامعه بشری البته اگر با تکیه بر فطریات و پذیرفته های عرفی(به عنوان نماد فطرت در جامعه) انجام شود، به بیان بهتر ولایت مبدا و غایت مسئله ما و فطریات ابزارها و مبنای عمل ما محسوب میشوند، اما در این میان یک موضوع که در بالا بدان ذکر رفت نقش عملیاتی­ای برای ما پیدا میکند و آنهم این است که ولاءها دو نوع بودند: منفی و مثبت، اینجاست که کارکرد حیاتی اموری همچون امر به معروف و نهی از منکر و جهاد خودنمایی میکند، هر آنچه در مسیر امر به معروفات و یا نهی از منکرات(چه در سطح فردی و چه در قد و قامت اجتماع بشری) صورت گیرد میشود بلاغت امر ولایت در جامعه، مثلا اگر در جامعه واسطه­گری و عاملیت، بیش از حد طبیعی خودش شود و حباب­های خطرناک اقتصادی در جامعه درست کند و یا باعث پدید آمدن ظلم شود، تولیدگری دفاعی عقلانی و عملی از ولایت خواهد بود، ولی گاهی اوقات همین تولیدگری نیز امکان بسط در خدمت ولاء منفی را دارد، و آنجایی که برای حمایت از ظالم قرار گیرد جز ولاء منفی باشد، ولی این قضیه شکل دیگری نیز دارد که خطرناکتر است و آنهم عملیست که بدون منطق و محاسبات باشد یا در خدمت نظامی غیر الهی قرار گیرد، چراکه نظام ولایت، نظام درجات است، هر چه درجه ولایت جامعه­ای بالاتر برود، کارها،چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ عملی، سختتر و دقیق­تر خواهد بود، مثلا در جامعه ما کپی برداری کورکورانه از روی روبناهای فکری و اجرایی اقتصاد سرمایه­داری از این لحاظ­هاست.

 موارد زیر نمونه ­هاییست که بر مبنای گفته­های فوق جز دفاع­های عقلانی از ولایت هستند:

·         بالا بردن سادگی و بساطت سیستمی در ادارات با هدف از بین بردن فساد ساختاری و نظام رانتی

·         ایجاد شبکه تسهیلگر جهادی در خدمت رشد نیازمدار برای فناوری در کشور

·         ایجاد فرهنگ تولیدی به جای فرهنگ وابسته و مصرف­گرا در روستاها با هدف تامین اقلام راهبردی کشور

·         سعی در جداسازی محیط کسب از مناطق مسکونی در جهت ایجاد رشد روانی و فکری[2]

·         ایجاد کارکرد در برابر مولفه های فسادزای جامعه، آنهم در مساجد

·         تفکر درباره ساخت و کالبد شهرها و طراحی آن در جهت داشتن شهری تولیدی و دارای سلامت جسمی و روانی بیشتر

·         نکته آخر که در کل و جامع همه این موارد قرار میگیرد، این است که طرح اقتصاد مقاومتی در همین رابطه است و دو معضل دولتی بودن و نفتی بودن سرمنشا مشکلات جامعه ماست.


یک برداشت

یکی از دلالت­های خوب این قضیه این است که در نظام ولایت و مدیریت ولایی در همه سطوح به استحقاق­ها و رشد افراد احترام گذاشته میشود، این صحنه را در تاریخ معاصر ما میتوانیم در موارد متعددی در جهاد سازندگی و نهادهای انقلابی دیگر ببینیم که مثلا شخص مسئول به دلیل توانایی بیشتر مرئوسش جای خود را به او میداد و...باید دانست که این امر باید در جامعه ما نمود عینی پیدا کند به این معنا که نه تنها اشخاص مد نظر در هر جا این روحیه را داشته باشند که باید سیستم و ساختار اینگونه باشد، البته یکی از جنبه های این بحث احترام به تصمیمات مردم است، ولی این مورد باید در کنار جنبه­های دیگر از جمله مصلحت و... دیده شود، یک مثال خوب عملی در جامعه ما همین حضور ولایت فقیه است در راس حکومت، در واقع اینگونه میتوان گفت که این امر همان پیاده سازی و اشراب ولایت در همه جاست.

یکی دیگر از جوانب این قضیه که ربط زیبایی با فطرت دارد، این است که در نظام مدیریت ولایی ظرفیت ها به مثابه همان جایگاه آنهاست، این بدین معناست که در این مورد به همه استعدادها احترام گذاشته میشود و فرصت به اینگونه باشد که آن استعداد در جایگاه بروز خودش قرار گیرد، از جمله مواردی که در این مورد بدان باید توجه داشت این است که اگر مبنا آن فطرت و استعداد شخص باشد پس تصمیم­گیری­های از بالا به پایین معنا نخواهد داشت، اینجا ذکر یک نکته را لازم میدانم که از زمینه­های بروز این مسئله است، بحث استثمار است، در واقع در نظامی که کار در عرض جوهره انسانیت باشد با پول سنجیده میشود، در واقع تفاوت­های پول معیار نظام سرمایداری که با جهت تولید ثروت صورت میگیرد، استثمارزاست، برای درک بهتر این مسئله، این معضل را فرض بفرمایید که در جامعه ما حقوق بیشتر در عوض تحصیلات بیشتر است، در واقع همین امر است که افراد را در عوض سوق دادن به جایگاهی که رشد بر مبنای ظرفیتشان رخ میدهد به سمتی میبرد که با معیار قرار گرفتن پول زندگی غیر عقلانی به وجود می­آید،در واقع با این خط کش عده­ای با مزیت­های بیشتر دارای قدرت بیشتر نسبت به بقیه خواهند شد که این فاصله طبقاتی­ ای را به وجود می­آورد، پس بیایید به این فکر کنیم که چگونه میتوان برای جامعه کار کرد که کار در آن مدینه آرمانی با پول هم عرض نگردد؟!


[1] فطرت، مرتضی مطهری، صص74 تا 84

[2] ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که طبق منابع اسلامی بازار باید از محیط مسکنت جدا باشد، این مبنا خوب است با مبنای غربی و آنچه در جامعه ما رخ میدهد، مقایسه گردد.


[1] (ولایت فقیه ، ولایت فقاهت وعدالت ، آیت الله جوادی آملی ، انتشارات اسراء ، ص 122)، به نقل از سایت پرسمان دات آی آر

[2] ولاءها و ولایت ها،شهید مرتضی مطهری،صص16-17)

[3] روح تشریع در اسلام، موسی صدر، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر،ص 18

[4] معرفی روش شناسی داده بنیاد برای تحقیقات اسلامی(ارائه یک نمونه)، مهرابی و همکاران، نشریه نظریه مدیریت فرهنگ سازمانی1390، ص 22 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی